زمينه پيدايش بشر
يكي بود يكي نبود[1]روي زمين موجود زندهاي نبود.
هنوز خاك وجود نداشت. اندرون زمين مذاب و روي آن پوستهاي از سنگ بود.[2]اين پوسته شبيه شكل امروزي، ناهموار و داراي فراز و نشيب بود. قسمتهايي در آن يافت ميشد كه مثل شيشه صاف باشد.
اما اكثر جاهاي آن (اعم از كوهها، پهلوها، يالها و دشتها) مانند كف صابون ـ كه در طشتي انباشته شود و دانههاي ريز و درشت حباب در روي آن ديده شود ـ ناهموار بود.[3]
بخشهاي مشجر و مشبّك زيادي در آن پيدا ميشد.[4]اين پوسته سنگي كلاً از نوع «آذرين» بوده،[5]و هنوز از سنگهاي «رسوبي» خبري نبود.[6]ولي بعد از فرسايش سنگها ـ كه در اثر چين خوردگيها، زلزلهها، بادها، بارانها و سرما و گرما فرسوده ميگشتند ـ خاك به وجود آمد. و از رسوبات خاك سنگ رسوبي درست گرديده و ميگردد.
آيا قبل از آن كه چيزي به نام خاك به وجود آيد، در درياها موجودات ريز داراي حيات پيدايش يافتند؟ يا اين حادثه پس از پيدايش خاك رخ داد. شايد پاسخي همراه با اطمينان براي اين سئوال نباشد. اما نظر به اينكه زمينه مناسب براي پيدايش حيات، «رسوبات شيمايي» است،[7]بايد گفت حادثه حيات قبل از پيدايش خاك رخ نداده است.[8]
[1].يكي بود: يعني بيترديد در كرات ديگر موجودات عاقل و مكلّف، بودهاند. همانطور كه در فصل «پيدايش كره زمين» بحث گرديد و احاديث مربوط از امام باقر (ع) نقل شد.
يكي نبود: يعني اينهمه افراد انسان كه تا امروز آمده و رفتهاند نبودند.
[2]. اين موضوع را نيز در همان مبحث از نهج البلاغه شنيديم.
[3].لفظ «كف» را در فصل «پيدايش كره زمين» از بيان امير المومنين (ع) از نهج البلاغه شنيديم ـ و شايد بهترين مثال براي يك تصوير ذهني از سيماي آن روز كره زمين، رويه «گل كلم» باشد، يعني آن نوع از كلم كه كلاً گل است، و براي ترشيجات مصرف ميشود. نه گلِ هر كلم.
[4].مانند شجرهها و شبكههائي كه در «شبنم منجمد» مشاهده ميشود. در فصلهاي سرد روي سنگها و گياهان و بالاي ديوارها، شبنم منجمد ميشود. شكلهاي زيبائي شبيه كوه و دره، مشجرها و مشبكها در آن ديده ميشود. گاهي يخهاي درون ظرفها و محفظهها نيز بدين صورت ميباشند.
[5].سنگهاي آذرين به سنگهائي گفته ميشود كه از منجمد شدن مواد مذاب حاصل شوند. خواه در مرحله «دحو الارض»، و خواه در همين امروز كه از مذابهاي آتش فشاني، درست شود.
[6]. سنگهاي رسوبي از رسوب شدن مواد محلول، حاصل ميشوند.
[7]. از قرآن استفاده ميشود كه مناسبترين شرايط را براي پيدايش يا «عروض» حيات، لجنها و باتلاقها دارند.
[8]. ظاهراً پس از پيدايش خاك ميليونها سال طول كشيده تا نمونههاي ريز حيات به صورت تك سلوليهاي اولية گياهي ظاهر شدهاند.
قرآن (آيه 10 سوره فصلت) از آغاز پيدايش قشر سنگي تا زماني كه زمين «داراي مواد غذائي كامل براي موجودات» شده را به چهار مرحله تقسيم ميكند:و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدر فيها اقواتها في اربعة ايام: و قرار داد در آن صخرهها و كوهها را و بركت داد به آن و به سازمان در آورد مواد غذائي آن را، در چهار روز.
توضيحات:
الف: پيشتر در مورد اين آيه و آيههاي ما قبل و ما بعد آن بحث شده و توضيحات لازم داده شده است.
ب: و نيز قبلاً بيان گرديد كه مراد از يوم «بخشي از زمان» و «مرحله» يا «دوران» است.
ج: همان طور كه در مبحث «ستة ايام» مشاهده كرديم، سليقه قرآن در اينگونه موارد بيان مرحلههاي سابق است. يعني رقم و عددي كه ارائه ميدهد شامل مرحله اخير كه ما در آن هستيم نميشود. مثلاً در مورد «ستةايام» مطابق حديثها ما در اواخر روز هفتم هستيم.
بنابراين در اين آيه نيز بايد ما در روز پنجم باشيم.
در مباحث آينده به طور مكرر با اين آيه سر و كار خواهيم داشت و آن را «آية اقوات» ميناميم.
د: دست اندركاران علم «زمين شناسي» نيز عمر زمين را از آغاز پيدايش خاك و رسوب، تا به امروز به چهار «دوران» تقسيم ميكنند. كه با دوران تشكيل قشر سنگي پنج دوران ميشود.
تكيه ما در اين مباحث تنها بر قرآن و احاديث اهل بيت (ع) است و غير از اين تعهدي نداريم و نقشي به علوم تجربي نميدهيم. زيرا چنين برنامهاي كاري است ديگر، و ارزشي است به جاي خود. ليكن آن «حسن اتفاقهائي» كه در علوم تجربي رخ داده است، را نيز ذكر ميكنيم.