چرایی رویاندن شجرهای از «یقطین» کنار بدن یونس نبی(ع)در این پژوهش معنای دقیقی از واژه یقطین، موقعیت جغرافیایی یونس نبی(ع)،
بیماریهای عارض شده بر وی و تأثیرات دارویی گیاه یقطین بر این امراض به
اثبات رسیده؛ به این ترتیب که یقطین نام خانوادهای از گیاهان به نام کدوبن
است که خواص دارویی قابل توجهی دارد و با توجه به بیماریهای عارض شده بر
یونس نبی(ع) که عبارتند از: تحلیل عضلات، ریزش مو و از بین رفتن پوست، از
میان این خانواده گیاهی کدوی قلیانی بیشترین تأثیر همخوانی را با این
امراض دارد همچنین موقعیت جغرافیایی یونس نبی(ع)؛ یعنی ساحل یافا در دریای
مدیترانه نیز مؤید این سخن است.
مقدمه:
از دیرباز و از زمان صدر اسلام برخی از آیات قرآن کریم همیشه
در بحث علوم تجربی سؤال برانگیز بوده و هستند؛ برخی از آیات بطور
کلی مانند: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء»
(نحل/89) «ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَی» (انعام/ 38) و بعضی به
صورت خاص مثل «فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماوات» (بقره/29) و... که این آیات
شریفه مدار بحث های فراوانی قرار گرفته و هر کس با نگاه و ظرف وجودی خود
به توجه در این آیات همت گمارده است.
این پژوهش با باور به این مسئله که مفردات قرآن کریم توقیفی
هستند انجام پذیرفته است؛ توقیفی بودن مفردات قرآن؛ بدان معناست که کلمات
در قرآن هرکدام معنای خاص خود را دارند و با جایگزین کردن مترادفات آنها،
نمیتوان به معنا و مفهوم مراد شارع دستیافت.
با التزام به این قاعده بایستی تبیین این مفردات نیز از سوی
معلمان اصلی این کتاب مبین؛ یعنی رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) صورت پذیرد،
ولی باید توجه داشت که این قاعده بیشتر در مباحث معرفتی حائز اهمیت است و
عدول از آن اسباب انحراف از صراط مستقیم را به دنبال خواهد داشت، اما در
پژوهش حاضر واژه ای قرآنی به بحث گذاشته می شود که در ظاهر امر و با استناد
به شواهد و قرائن بیشتر به امور مادی و تجربی توجه دارد.
طرح مسئله:
موضوع مورد بحث به واژه «یقطین» در آیه شریفه «وَ أَنْبَتْنا
عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ» (صافات/ 146) باز می گردد و با توجه به
قاعده توقیفی بودن مفردات قرآن کریم این پژوهش در پی علت رویش این گیاه بر
بالین یونس نبی(ع) است. این پژوهش با نگاهی میان رشته ای به دنبال رسیدن
به یک سؤال اصلی است که گیاه یقطین که بر سر یونس پیامبر(ع) رویانیده شده
بود چه ارتباط درمانی و دارویی با بیماری که بر اثر حضور در شکم ماهی بر
این پیامبر(ع) عارض شده بود، دارد؟ برای به نتیجه رساند این تحقیق در چند
حوزه از علوم تجربی و انسانی و اسلامی باید وارد شد که عبارتند از:
لغتشناسی، تفسیر، حدیث، ترجمه، جغرافیا و زیستشناسی. در بخش لغتشناسی
این مسئله مورد کنکاش است که این واژه در متون لغوی به چه معنایی بکار رفته
و در اصل کدامیک از گیاهان میتواند عنوان یقطین را به خود اختصاص دهد.
در متون تفسیری و حدیثی نیز به عنوان منابع اصیل اسلامی علاوه
بر جستجو در معنای یقطین که به نوعی تکمیل کننده مسئله لغتشناسی است، این
مسئله دنبال میشود که عارضهای که بر یونس پیامبر(ع) حاصل شد چه بود و
رویش یقطین بر این جسم بیمار چه تأثیر دارویی داشته است؟ و همچنین منطقهای
که این وقایع برای یونس پیامبر(ع) اتفاق افتاده است کدام نقطه از جهان
بوده است؟
در بخش جغرافیایی نیز با استناد به نقشههایی که از موقعیت
این پیامبر تهیه شده است قوی ترین احتمال در مکان حضور ایشان مورد توجه
قرار میگیرد و اهمیت قضیه برای تشخیص پوشش گیاهی مورد نظر آن منطقه است.
تمامی این مسائل مقدمهای برای تشخیص خاصیت دارویی این گیاه بوده که در
پایان در بخش گیاهشناسی به آن پرداخته خواهد شد.
ضرورت و اهمیت موضوع:
اهمیت و ضرورت این تحقیق در چند زمینه حائز اهمیت است:
- اثبات یکی از موارد اعجاز علمی در قرآن کریم
- توجه به خاصیت دارویی یقطین و بهرهمندی از این گیاه در طب سنتی و مدرن
- معین شدن نوع گیاه یقطین و جلوگیری از ترجمههای متعدد در قرآن کریم
الف. تعیین نوع گیاه، خواص دارویی، بیماری یونس(ع)، موقعیت جغرافیایی:
همانطور که بیان شد مسئله مورد بحث و واژه یقطین در آیات
شریفه «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ. وَ أَنْبَتْنا
عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ» (صافات/145 و 146) آمده است در معنای
این واژه در کتب لغت معانی مختلفی برای آن بکار رفته است که برای رسیدن به
معنای اصلی به بررسی این معانی در کتب لغت اهتمام میشود.
ابن منظور در لسان العرب برای بررسی واژه یقطین اینگونه به
بحث نشسته است که «مراد از یقطین در آیه چنانکه گفتهاند کدو است. درخت و
بوته کدو در زمین پهن شده و داراى برگهاى گرد و بزرگ است...(در واقع)
یقطین گیاهى است که ساق ندارد؛ مثل بوته حنظل و خیار، ولى در عرف برای کدوى
گرد؛ مانند خربوزه بکار رود. آیه درباره یونس(ع) است چون از شکم ماهى به
زمین افتاد در سایه برگهاى کدو استراحت کرد و گرنه آفتاب او را
مىسوزاند.»[1]
فرهنگ ابجدی نیز تقریبا با همان مضامین یاد شده در عبارت فوق
به واژه مورد بحث پرداخته و آورده است: «و الیَقْطِین: کل شجر لا یقوم على
ساق نحو الدُّبَّاء و القَرْع و البطیخ و الحنظل، هر درختی که ساق ندارد؛
مانند کدوبن، خربزه و هندوانه ابوجهل.»[2]
در التحقیق نیز شرحی مفصل از این واژه ارائه شده است با این
عبارت که «أنّ الکلمة مأخوذة من اللغة العبریّة أو ما یشابهها، و هى
معرّبة، و تعدّ من الکلمات العربیّة و تستعمل فى ألسنتهم فصیحة، و معناها:
کلّ ما لا ساق له من النباتات و یفترش على وجه الأرض، و غلب استعماله على
القرع بأقسامه و أنواعه؛ این کلمه از لغات عبری یا شبیه به آن گرفته شده و
معرب است که به لغت عرب برگردان شده است و در گفتارهای فصیح عرب استعمال می
شود و عبارت است از: آن دسته از گیاهانی که که ساقه نداشته و بر روی زمین
گسترده میشوند و غالبا برای کدو بن و انواع و اقسام آن استفاده میشود.
»[3]
صاحب مجمع البحرین نیز به توضیحی در این باب اهتمام کرد است:
«(قطن) قوله تعالى وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ: وزنه
یفعیل، و هی کل شجرة على وجه الأرض لا تقوم على ساق، کالقرع و نحوها، و إن
غلب فی العرف على الدباء. و قیل هو التین. و قیل شجرة الموز»[4]
پس همانطور که در کتب لغت عنوان شده بیشتر این واژه به کدوبن
معنا می شود که یک خانواده گیاهی است، البته به موارد دیگری چون، خربزه،
موز، زیتون و هندوانه ابوجهل نیز اشاره شده است که برای نزدیک شدن به معنای
اصلی به کتب تفسیری و احادیث می پردازیم تا بیابیم در این متون اسلامی چه
معنایی برای واژه یقطین استفاده شده است.
صاحب بیان السعادة در این باره آورده است:
«فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ اى المکان الخالی عمّا یغطّیه من شجر أو نبت أو
بناء أو جبل وَ هُوَ سَقِیمٌ وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ
یَقْطِینٍ... لیس لها ساق کذا قیل: و قیل: المراد الدّبّاء «1الدباء بالضم
و المدّ القرع الواحدة دباء و یقال له بالفارسیة: کدو؛ او را در نقطهای که
خالی از درخت، گیاه، ساختمان و کوهی بود، بیافکندیم و درختی از یقطین بر
رویش رویانیدیم... یقطین گیاهی است که ساقه ندارد و گفته شده است مراد از
آن کدوبن است.»[5]
همچنین در حدیثی است که از حضرت رسول اکرم(ص) پرسیدند که یا
رسول اللَّه(ص) چون است که کدو را بسیار دوست میدارى، فرمود که به جهت آن
که درخت برادر من است یونس، و بدان که یقطین بر وزن یفعیل است و مشتق است
از قطن بالمکان اذا قام به و آن هر شجرهای است که بر وى زمین منبسط شود و
او را ساق نباشد و اکثر استعمال آن در درخت کدو است و بعضى گفتهاند که آن
درخت انجیر بود و برخى دیگر بر آنند که درخت مورد بوده که یونس به برکت آن
درخت خود را می پوشانید و در سایههاى شاخ آن می نشست و میوه آن را می خورد
و اما اکثر و اشهر آن درخت کدو است.[6]
همچنین «ن.ج. داوود و پیکتال» در ترجمه قرآن به زبان های اردو
و انگلیسی «یقطین» را کدو ترجمه کرده اند. یوسف علی آن را گیاهی گسترده از
نوع کدو دانسته است.
در کتاب مقدس نیز با تفاوت هایی داستان یونس(ع) عنوان شده است
که از مجال این بحث خارج است اما به نکاتی که مورد توجه این تحقیق
است اشاره ای می شود: «و یهوه خدا کدوئی رویانید و آن را بالای یونس نمو
داد تا بر سر وی سایه افکند..»[7] در ترجمه کتاب مقدس که از زبان های
عبرانی، کلدانی و یونانی توسط انجمن کتاب مقدس بازگردان شده است نیز از
واژه کدو برای این گیاه استفاد شده.
همانطور که مشاهده شد واژه یقطین بر گیاهانی؛ چون کدو، خیار،
موز، انجیر و هندوانه ابوجهل حمل شده است، اما به طور غالب به گیاهی اشاره
شده که ساقه نداشته و در روی زمین پهن می شود و در بین این دسته نیز بیشتر
بر گیاهی از خانواده کدو اشاره شده است و ما نیز اصل را کدو بودن این گیاه
قرار می دهیم و تحقیق را با محوریت این گیاه پی می گیریم، چنانکه در پایان
نیز این قضیه به اثبات می رسد.
- بررسی خواص دارویی یقطین و بیماری یونس(ع):
در کتب لغت و متون اسلامی به بیماری یونس نبی(ع) و همچنین
خواص دارویی گیاه یقطین اشاره شده است، از جمله در احیاءالتذکرة می خوانیم:
«و طبیخ القرع سهل الهضم یناسب ضعاف المعده و الناقهین من الأمراض
الشدیدة؛ کدوی پخته شده، سهل الهضم بوده و برای کسانی که معده ضعیف دارند و
کسانی که دوران نقاهت از بیماریهای شدید را می گذرانند مفید است.»[8]
در التحقیق نیز به مواردی از این دست اشاره شده است: «و أمّا
خصوصیّة الیقطین من بین سائر الأشجار: فانّ أوراقة عریضة کبیرة یمکن أن
یستفاد منها فى مقام الستر و اللبس. و ثمره ملیّن و منقّى و سهل الهضم و
مقوّى لضعاف المعده و الناقهین، و هو ینمو کثیرا و یثمر وافرا و لا سیّما
فى مکان یقرب من الماء و الشمس؛ خصوصیات یقطین نسبت به سایر درختان عبارت
است از: دارای برگهای پهن بوده که می توان برای پوشش و لباس از ان بهر
برد. از خواص این گیاه نیز نرم کنندگی، پاک کنندگی، سهلالهضم بودن، تقویت
کننده ضعف معده و مورد استفاده برای دوران نقاهت بیماران است، گیاهی است
که زیاد رشد کرده و بسیار میوه میدهد و اکثرا در نزدیکی آب و جای آفتابی
رویش میکند.»[9]
علامه مغنیه در ذیل این آیه آورده است
«فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ
شَجَرَةً مِنْ یَقْطِین قالوا: خرج من بطن الحوت کالفرخ الممتعط فی فلاة لا
أنیس فیها و لا حسیس، فأنبت اللّه علیه شجرة من یقطین یستظل بها؛ هنگامی
که از شکم ماهی خارج شد همچون جوجهای بیپر بود که در صحرایی بی هیچ همدم و
صدایی افکنده شد و خداوند متعال برای آنکه سایهای بر رویش بیاندازد
درختی از یقطین برایش رویاند.»[10]
همچنین در تفسیر روان جاوید می خوانیم: «...بر سر او سایبانى
از درخت کدوئى رویانید براى آنکه پوستش رقیق و بدنش ضعیف و مریض شده بود
و چون قوى و سالم گردید...»[11]
شریف لاهیجی نیز آورده است: «...او را به ساحل دریا افکند به
زمینى که خالى باشد از درختى که یونس به سایه آن استراحت کند وَ
هُوَ سَقِیمٌ در حالتى که یونس مریض و ضعیف بود زیرا که در شکم ماهى جلدش
رقیق و مویش ریخته شده بود چنانچه گویند که مانند جوجه مرغى بود که اصلا پر
نداشته باشد وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ و رویانیدیم بالاى سر او شَجَرَةً
مِنْ یَقْطِینٍ درختى از کدو تا آنکه از سایه برگ هاى آن یونس خود را از
حرارات محفوظ دارد: وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ قال
الدباء (و یسمى قرعا) [12]
در تفسیر منهج الصادقین نیز آمده است:
«...بیافکند بِالْعَراءِ به زمین هموار یعنى به صحرایى که خالى بود از درخت
و گیاه و کوه وَ هُوَ سَقِیمٌ و حال آنکه او بیمار بود؛ یعنى ضعیف و نحیف
چون طفلى که از مادر متولد شود و پوست او چون گوشت سرخ بود. وَ
أَنْبَتْنا و برویاندیم عَلَیْهِ بر بالاى سر او شَجَرَةً مِنْ
یَقْطِینٍ درختى از کدو تا به برگ هاى خود او را سایه کرد و از حرارت آفتاب
او را نگهداشت، و در بعضى از تفاسیر آوردهاند که خاصیت درخت کدو آن است
که مگس گرد آن نگردد، چون حق سبحانه او را به درخت کدو پوشید از آفت ذباب و
تاب آفتاب ایمن شد.»[13]
در من هدی القرآن نیز روایتی در این باب آمده است: «وَ
أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ لأنه ربما کان یحتاج الى
الظل کعلاج الى سقمه، قال الامام علی(ع): و أمر اللّه الحوت ان یلفظه فلفظه
على ساحل البحر، و قد ذهب جلده و لحمه، و أنبت اللّه علیه شجرة من یقطین و
هی الدّبا، فأظلته من الشمس؛ درختی از یقطین بر رویش رویانیدیم برای اینکه
جهت درمان بیماری اش به سایه نیاز داشت و امام علی(ع) فرمود: و خداوند به
ماه امر فرمود که او را به ساحل دریا بی افکند پس ماهی نیز چنین کرد و در
این حالت (یونس) پوست و گوشت بندش از بین رفته بود و خداوند درختی از یقطین
بر کنار بدنش رویانید تا از شدت نور آفتاب در امان باشد و سایه
بگیرد.»[14]
در البرهان نیز روایتی آمده که می فرماید: قال علی بن
إبراهیم: و فی روایة أبی الجارود، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: «...و
أنبت الله علیه شجرة من یقطین ـ و هو القرع ـ فکان یمصه، و یستظل به و
بورقه، و کان تساقط شعره، ورق جلده...؛ و خداوند درختی از یقطین بر بالینش
رویانید و آن کدو بن است پس او آن را میمکید، به وسیله آن و برگهایش سایه
میگرفت، در حالی که موهایش ریخته و پوست بدنش از بین رفته بود. »[15]
همچنین مؤیدات دیگری به این قرار وجود دارد که همان معانی را میرسانند:
- «عن معمر قال: قال أبوالحسن الرضا(ع) و قد ذهب جلده و شعره فأنبت الله علیه شجرة من یقطین فأظلته، فلما قوی أخذت فی الیبس...»[16]
- «إذ أخرجه الله من بطن الحوت و ألقاه بظهر الأرض و أنبت علیه شجرة من یقطین و أخرج له عینا من تحتها فکان یأکل من الیقطین»[17]
- «فاستجاب له و أمر الحوت فلفظته على ساحل البحر و قد ذهب جلده و لحمه و
أنبت الله شجرة من یقطین فأظلته من الشمس فسکن ثم أمر الله الشجرة فتنحت
عنه»[18]
پس، یونس(ع) به سبب حضور در شکم ماهی به بیماری دچار شده بود
که عبارتند از: ریزش مو، از بین رفتن پوست و تحلیل عضلات بدن و خواصی نیز
برای رویش گیاه یقطین بر بالین وی مطرح شده که عبارت است از: جلوگیری از
نور آفتاب، دفع حشرات، ملین بودن، سریع الهضم بودن و تسریع کننده هضم.
پس با استناد به مطالب یاد شده ارتباطی درمانی میان گیاه
یقطین با بدن یونس نبی(ع) وجود داشته است که طی بحث به موارد علمی
این ارتباط از نظر گیاهشناسی توجه خواهد شد.
- بررسی موقعیت جغرافیایی یونس نبی(ع):
تعیین موقعیت جغرافیایی یونس نبی(ع) نیز به نوعی در تعیین
بهتر نوع گیاه مورد نظر، کمکرسان است که به این مورد در روایات و کتاب
مقدس اشارتی رفته که در تحلیل ذیل به این موضوع پرداخته شده است.
در روایت است که «علی بن إبراهیم، قال: حدثنی أبی، عن ابن أبی
عمیر، عن جمیل، قال: قال أبوعبدالله (علیه السلام): ...و قد سأل بعض
الیهود أمیرالمؤمنین (علیه السلام) عن سجن طاف أقطار الأرض بصاحبه، فقال:
یا یهودی، أما السجن الذی طاف أقطار الأرض بصاحبه فإنه الحوت الذی حبس یونس
فی بطنه، و دخل فی بحر القلزم (دریای سرخ)، ثم خرج إلى بحر مصر، ثم دخل فی
بحر طبرستان، ثم دخل فی دجلة العوراء (اسم لدجلة البصرة، علم لها. مجمع
البلدان 2: 442)...و أمر الحوت أن یلفظه، فلفظه على ساحل البحر، و قد ذهب
جلده و لحمه، و أنبت الله علیه شجرة من یقطین- و هی الدباء- فأظلته عن
الشمس، فشکر، ثم أمر الله الشجرة فتنحت عنه، و وقعت الشمس علیه...»[19]
در این روایت از امیرالؤمنین(ع) آورده است که آن ماهی که
یونس(ع) را در شکم داشت به دریای سرخ، دریای مدیترانه، دریاچه خزر و
رودخانه دجله وارده شده است.
همچنین در روایتی دیگر آمده است: «قال علی بن إبراهیم: و فی
روایة أبی الجارود، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: «... قال: یا یونس،
أحزنت لشجرة لم تزرعها، و لم تسقها، و لم تعی بها أن یبست حین استغنیت
عنها، و لم تحزن لأهل نینوى، أکثر من مائة ألف أردت أن ینزل علیهم
العذاب...»[20] در این روایت نیز به منطقه جغرافیایی نینوی اشاره شده است.
روایتی دیگر نیز آمده است که به منطقه جغرافیایی نینوی اشاره
دارد، آنجا که میفرماید: «و عن الباقر علیه السلام: ...و لم تحزن لأهل
نینوى اکثر من مائة ألف ینزل علیهم العذاب انّ اهل نینوا قد آمنوا و اتّقوا
فارجع الیهم فانطلق یونس الى قومه فلمّا دنى من نینوا استحیى ان یدخل
فقال لراع لقیه ائت اهل نینوى»[21] و نیز «عبداللّه بن عبّاس گفت: او را پس
از حبس به رسالت فرستاد به اهل نینوى...»[22]
و از این قرار است:
- «وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ؛ قیل إن الله سبحانه أرسله إلى أهل نینوى من أرض الموصل»[23]
- «...یعنى بل أدنى أرسله إلى نینوى»[24]
همچنین در کتاب مقدس نیز میخوانیم: «و کلام خداوند بر
یونس امتّای نازل شده گفت: برخیز و به نینوی شهر بزرگ برو و بر آن ندا کن
زیراکه...»[25] البته در کتاب مقدس به سیر حرکتی حضرت یونس(ع) نیز اشاره ای
شده است: «اما یونس برخاست تا از حضور خداوند به ترشیش فرار کند و به
یافا فرود آمده کشتی یافت که عازم ترشیش بود.» [26]
با این وجود به دلیل به دریا افتادن یونس(ع) گزینه ترشیش حذف
ولی باید شهر یافا را مورد بررسی قرار دهیم که کدام نقطه بوده است؛
زیرا یافا شهری ساحلی است و چون یونس(ع) از نینوی رفته و مجددا به آنجا
بازگشته قاعدتا در ساحل دریایی که یکی از سواحلش یافا هست به شکم ماهی رفته
و مجددا خارج شده است. نقشههای موجود قدیمی نیز گویای این مسئله است.
با این توضیح این نکته از منابع یاد شده حاصل میشود که یونس
نبی(ع) از اهالی نینوی یا همان ارض موصل بوده و سیر حرکتی وی از موصل
به یافا بوده است.
آنچه پیش از این عنوان شده داده هایی بودند که در سه بخش از
طریق کتب لغت، تفسیر و کتاب مقدس درباره ماجرای یونس نبی(ع) به آن دست
یازیده شد، بطور کلی در این بحث مطالبی ارائه شده که به بخش های جغرافیایی و
گیاهشناسی و خواص دارویی این مقاله قوام می بخشد؛ اول آنکه در
بخش جغرافیا به طور کلی جایگاه حضرت یونس(ع) مشخص شده و به نوعی می توان با
نقشه هایی که در ادامه ارائه می شود ساحلی که یونس(ع) داخل آن شده است را
تشخیص داد.
همچنین در بخش گیاه شناسی این مسئله توسط روایات اثبات شده که
یونس(ع) بیمار بوده و حداقل سه بیماری؛ از بین رفتن پوست که نیاز به ترمیم
دارد، از بین رفتن گوشت که نیاز به جایگزینی دارد و ریختن مو که نیاز
به تقویت برای رشد دارد، اثبات شده است، از سوی دیگر با استناد به روایات و
تفاسیر چند خاصیت نیز برای رویش یقطین اثبات شده است که عبارتند از:
جلوگیری از نور مستقیم خورشید، دور نمودن مگس.
در یک دسته بندی موضوعی از بطن کتب لغت، تفاسیر، روایات و کتاب مقدس نکات ذیل احصا می شود:
- یقطین از خانواده کدو بوده
- اشاره به خاصیت یقطین در دفع حشرات
- اشاره به منطقه جغرافیایی نینوی، موصل و یافا
یونس نبی(ع) به سه نوع بیماری مبتلا بوده:
الف) از بین رفتن پوست
ب) ریزش مو
ج) تحلیل رفتن گوشت بدن
ب. بررسی مسیر حرکت یونس(ع) با استناد به دادههای کتب لغت، تفسیر و کتاب مقدس
با استناد به مطالب فوق حضرت یونس(ع) از منطقه نینوی عازم شده
و مجددا به آنجا بازگشته است پس در این مسئله بحثی نیست؛ زیرا در روایات
عنوان شد که ایشان از سرزمین نینوی خارج و مجددا به سوی قوم خویش بازگشته
است. در مطالب قبلی نیز عنوان شده است نینوی در ارض موصل واقع شده است.
در دوران معاصر موصل یکی از شهرهای عراق است که در شمال عراق
واقع شده است. برای اثبات این مسئله که موصل حال حاضر که در کشور عراق واقع
شده، همان نینوی که در آن زمان معروف بوده می باشد به بررسی نقشه های
معاصر و قدیمی پرداخته و این نتیجه به دست آمد که موصل کنونی که در
شمال کشور عراق قرار گرفته است همان نینوی در دوران قبل می باشد.
از مقایسه بین نقشه هایی که در پایان کتاب مقدس ارائه شده با
نقشه های ماهواره ای جدید این نتیجه به دست آمده است؛ زیرا در نقشه های
کتاب مقدس دقیقا منطقه موصل کنونی با عنوان نینوی نام گذاری شده است. مؤید
قوی تر نیز پیش از این در روایات بیان شده است که نینوی سرزمینی است در ارض
موصل که توضیحات آن گذشت.
اهمیت این موضوع در آن است که با تعیین موقعیت سکونت یونس
پیامبر(ع) می توان ساحلی را که ایشان در آن مستقر شد تعیین نمود و به
گزینه صحیح تر نزدیک شد. اما اینکه ساحل مورد نظر کجا بوده است؟ چند
گزینه مورد توجه است. موصل در منطقه ای واقع شده است که در تمامی جهات به
نوعی به دریا ارتباط می یابد؛ دریاچه خزر، خلیج فارس، دریای سرخ (قلزم)،
دریای سیاه و دریای مدیترانه، سواحلی هستند که در نگاه نخست احتمال حضور
یونس(ع) در آنها می رود، اما به هر روی بحث افتادن در ساحل برای شخص
پیامبر(ع) تنها در یک ساحل ممکن بوده، این توضیح از آن جهت ارائه شد که در
روایات به مسئلهای اشاره شده است که ماهی یاد شده همچنان که حامل یونس(ع)
بود به چند دریا ورود پیدا کرده[27] اما این نکته اشکالی به بحث ما وارد
نمیکند؛ زیرا در هر صورت خروج از دهان ماهی در یک ساحل واقع شده که باید
با شواهدی که در دست است به محتملترین گزینه دست یافت.
با توجه به موقعیت جغرافیایی موصل، این شهر در میان پنج دریا و دریاچه (خزر، خلیج فارس، مدیترانه، سرخ، سیاه) واقع شده است.
با توجه به اینکه یونس(ع) از انبیای بنی اسرائیل به حساب می رود، مسیر
تردد این گروه از انبیا غالبا در بین النهرین و منطقه فلسطین بوده است، و
شواهد تاریخی همچون مسجدالاقصی، اورشلیم شهر مقدس بنی اسرائیل و... نشان
ازاین امر دارد. پس قاعدتا یونس(ع) هم پس از دوری از قوم خویش به سمتی حرکت
می کند که آشنایی و علقه خاطری نسبت به آنجا وجود داشته باشد.
- از سوی دیگر در مطالب فوق به دو منطقه «یافا» و «ترشیش» اشاره شده است و
یافا طبق نقشه های ارائه شده در کتاب مقدس یکی از شهرهای ساحلی مدیترانه
بوده است، این نیز خود قرینه ای است که مسیر حرکت یونس پیامبر(ع) به سمت
مدیترانه بوده است.
- از طرفی در روایت آمده است: «...و قد سأل بعض الیهود أمیر المؤمنین
(علیه السلام) عن سجن طاف أقطار الأرض بصاحبه، فقال: یا یهودی، أما السجن
الذی طاف أقطار الأرض بصاحبه فإنه الحوت الذی حبس یونس فی بطنه، و دخل فی
بحر القلزم، ثم خرج إلى بحر مصر، ثم دخل فی بحر طبرستان، ثم دخل فی دجلة
العوراء، ثم مرت به تحت الأرض حتى لحقت بقارون...»[28]آنچه به عنوان مؤید
از این روایت استفاده می شود این است که سر انجام نیز حرکت این ماهی به
منطقه مصر ختم می شود؛ زیرا به داستان قارون اشاره می کند، و مصر نیز به دو
ساحل دریای سرخ و مدیترانه مرتبط است که با توجه به دو دلیل فوق گزینه
دریای مدیترانه را نیز در این بخش بر می گزینیم، زیرا در روایت فوق عبارت
«بحر مصر» به دریای مدیترانه اشاره دارد؛ زیرا دریای سرخ با «بحرالقلزم»
عنوان شده است.
- نزدیک بودن دریای مدیترانه نسبت به دیگر دریاها بجز دریاچه خزر دلیل دیگر این انتخاب است.
ج. «یقطین» در منظومه علم گیاه شناسی:
همانطور که در بخش بررسی معنای واژه یقطین عنوان شد، بیشتر
موارد استعمال یقطین برای کدو بوده و این تحقیق نیز اصل را کدو قرار داده و
در بررسی خود در پی کشف نوع و خواص درمانی دارویی این گیاه است که شرح آن
در ادامه خواهد آمد.
خانواده کدو که حدود 120 جنس و حدود 735 گونه دارد گیاهانی
هستند که در سرتاسر کره زمین عمدتا در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری رویش
دارند. واژه کدو برای چندین گیاه مختلف به کار برده می شود که از نظر گیاه
شناسی متعلق به دو جنس گیاهی از خانواده کدو Cucurbitaceae می باشد. این
گیاهان عبارتند از: کدوی تنبل Cucurbita maxima ، کدوی حلوایی Cucurbita
moschata، کدو مسمایی Cucurbita pepo و کدوی قلیانی Lagenaria vulgaris.
Syn: Lgenaria siceraria. . سه گیاه اول به خاطر اهمیت غذایی و دارویی کشت
می گردد. کدوی قلیانی نیز معمولا در مناطق گرمسیری پراکنش دارد و گیاهی
یکساله رونده است و بیشتر به خاطر زینتی بودن کاشته می شود هر چند در برخی
کشورها به خصوص شمال آفریقا مصارف دارویی دارد.[29 و 30]
در بین محققین مسلمان درباره اینکه واژه «یقطین» اشاره به
کدام یک از انواع کدو می باشد اختلافاتی مشاهده می شود. همانطور که عنوان
شد در مواردی نیز مشاهده شده که واژه «یقطین» به گیاهی غیر از کدو ترجمه
شده است. هر چند برخی از مفسرین و محققین ترجیح داده اند که به جای
اشاره به اسم گیاهی خاص، مشخصات رویشی و گیاه شناسی (گیاهی سریع رشد، بالا
رونده با برگهای پهن) آن را بیان کنند که این مسئله در توضیحات قبل
هویداست. این اختلافات حتی در بین منابع و محققان مسیحی و یهودی نیز مشاهده
می شود.
برخی از محققین معتقدند که در ترجمه تورات در طول بیش از 2000
سال در رابطه با گیاهی که حضرت یونس در زیر آن بعد از خروج از شکم نهنگ یا
ماهی بسیار بزرگ به استراحت پرداخت، اشتباه رخ داده است. در تورات به زبان
عبری برای گیاهی که حضرت یونس (ع) در زیر آن به استراحت پرداخته از
کلمه (Kikayon) Qiqayon استفاده کرده است. این واژه از زبان مصریان
قدیم (Kiki) وارد زبان عبری شده و اشاره به گیاه کرچک Ricinus communis از
خانواده فرفیون Euphorbiaceae دارد. مترجمین یونانی در قرون سوم تا اول قبل
از میلاد مسیح هنگام ترجمه تورات از زبان عبری به یونانی، کلمه
عبری Qiqayon به خاطر شباهت صوت به کلمه یونانی Kolokynthi به معنی
هندوانه ابوجهل یا حنظل Citrullus colocynthis از خانواده کدو ترجمه
کردند. دیسکورید پزشک و گیاه شناس یونانی در کتاب Materia medica به آن
اشاره کرده است. هنگام ترجمه این گیاه از زبان یونانی به لاتین این کلمه
به دو گیاه مختلف ترجمه شد. بیشتر مترجمین کلمه یونانی Kolokynthi را به
واژه لاتین Cucurbita کدو ترجمه کردند. در مواردی نیز مشاهده شده که این
کلمه به واژه لاتین Hedera گیاه عشقه، Hedera Helix ترجمه شده است. شاید
دلیل این ترجمه این باشد که گیاه عشقه در زبان یونانی Kissos نامیده می
شود. هنگام ترجمه از لاتین به انگلیسی این تفاوت در ترجمه پیچیده تر
و بیشتر شد.
در ترجمه های قدیمی تر، این گیاه کدو Gourd یا عشقه Ivyترجمه
شد. در ترجمه های جدیدتر اشاره ای به اسم گیاه نشده و فقط از کلمه
گیاه (Plant) استفاده شده است و نهایتا در جدیدترین ترجمه ها به
درخت مو (Vine) ترجمه شده است.[31] نهایتا این محققین معتقدند که گیاه مورد
نظر کرچک می باشد که با اشتباه در طول زمان های مختلف هنگام ترجمه
به گیاهان دیگر ترجمه شده است.
کرچک یکی از گیاهان دارویی است که سابقه استفاده از آن
توسط انسان به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) بر می گردد.کلمه Ricinus
برگرفته از یک اصطلاح لاتین به معنای «کنه سگی» می باشد. علت این نامگذاری
شباهتی بود که لینائوس میان دانه این گیاه و کنه هایی که معمولاً در سگها
دیده می شود، مشاهده کرد. گیاهی است علفی که بنا به محل رویش، طول دوره
رشد آن متفاوت است به صورتی که در مناطق سردسیری یک گیاه یکساله بوده ولی
در مناطق گرمسیر به صورت چندساله در آمده و ممکن است از لحاظ حجمی فضای
بسیار بزرگی را اشغال کند و به صورت درخت یا درختچه در آید.[32]
مفسرین و مترجمان مسلمان برای «یقطین» ویژگی هایی نظیر علفی
یکساله بودن که دارای رشد سریع و فاقد اندام نگهدارنده می باشد، بیان کرده
اند و از طرفی چون بر بالارونده بودن این گیاه تأکید می شود در
تفاسیر اسلامی، ترجمه «یقطین» به کرچک مورد پذیرش قرار نگرفته است.[33 و
34]
همانطور که پیش از این هم عنوان شد در زبان عرب برای نامیدن
کدو از واژه «قرع» استفاده می شود و یقطین علاوه بر اینکه برای گیاه کدو
استفاده شده برای گیاهان دیگری که تا حدودی از نظر فرم رویشی و گیاهشناسی
به کدو شبیه بودند نیز استفاده شده است.[35] بنابر این به نظر می رسد
که یقطین بیش از آنکه به طور مشخص اشاره به گیاه خاصی باشد بیان کننده
ویژگی گیاه است که لازم است بر اساس این ویژگی ها به گیاه مورد اشاره
قرآن کریم پی برد.
در قریب به اتفاق تفاسیر قرآن همانطور که پیشتر عنوان شد
«یقطین» را کدو معنی کرده اند و در مواردی نیز صرفا به ویژگی مهم آن یعنی
بالارونده بودن تأکید کرده و اسم گیاه خاصی آورده نشده است.
از بین تمامی انواع گیاهانی که اصطلاحا کدو نامیده می شوند
و محققین مسلمان به عنوان «یقطین» در نظر گرفته اند، گونه گیاهی Lagenaria
siceraria که در فارسی کدو قلیانی نامیده می شود، بیشتر از سایر انواع
کدوئیان ویژگی های مورد اشاره برای «یقطین» را دارا می باشد. همچنین به این
گیاه بیش از سایر گیاهان به عنوان «یقطین» در منابع اسلامی اشاره شده
است.[36 و 37]
Lagenaria siceraria گیاهی علفی و محکم است که دارای ساقه های
بالارونده و خوابیده روی زمین می باشد. این گیاه سریع رشد بوده و دارای
برگهای پهن که تا ارتفاع 5 متر رشد می کند. منشأ این گیاه آفریقاست و در
مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری رشد می کند. با عقب نشینی یخ های قطبی حدود
10 هزار سال قبل، این گیاه وارد آسیا و اروپا ـ احتمالا با کمک انسان ـ
گردید. همچنین بذرهای آن می تواند ماه ها بدون آنکه زنده مانی خود را از
دست دهد، روی آب شناور بماند. [38]
از اولین گیاهانی است که توسط بشر کشت شده، البته در مرحله
اول نه برای تغذیه بلکه به خاطر میوه آن که به عنوان ابزاری برای نگهداری
آب استفاده می شد، مورد توجه قرار گرفت. این گیاه از جمله گیاهانی است که
پراکنش گسترده ای در سرتاسر کره زمین دارد که از حدود 2 تا 3 هزار سال قبل
از میلاد مسیح به خوبی در کشورهای حوزه مدیترانه به خوبی شناخته شده و از
آن استفاده می کردند.[39]
انواع کدوئیان سرشار از قند، ویتامینهای A و B، آهن و کلسیم
است. کدو تحریککننده نیست. همچنین زودهضم، آرامبخش، مرطوبکننده،
نرمکننده و افزایشدهنده ادرار است. مایعات قابل دفع را دفع مینماید،
تمیزکننده سینه، مجاری تنفسی و مجرای ادرار است. برای
درمان التهاب مجاری ادرار، بواسیر، مشکلات گوارشی، التهابات روده، ضعف
اندامها، یبوست و گرفتگی مجاری ادراری مفید است. همچنین مصرف کدو برای
افرادی که به بیماریهای قلبی، بیخوابی و قند خون مبتلا هستند، بسیار مفید
است.[40]
با توجه به خواص دارویی کدو و بیماری های عارض شده بر یونس(ع)
به این نتیجه می رسیم که گیاه یاد شده از خانواده کدو بوده و دلایلی که بر
این ادعا می باشد عبارتند از:
- بیماری پوستی حضرت یونس(ع): همیشه یکی از تجویزهای پزشکی برای بیمارهای
پوستی پرهیز از غذاهایی است که موجب تحریکات پوستی می شود برای نمونه
بادمجان و فلفل از جمله موادی هستند که استعمال آنها در افراد سبب تحریک
پوست می شود پس خاصیت ضد تحریکی کدو خود دلیلی بر این دعاست.
- تحلیل رفتن عضلات حضرت یونس(ع)؛ یکی از خواص کدو التیام ضعف عضلات
عنوان شده است. البته در طی این مقاله در یک مورد به تناول میوه این گیاه
توسط یونس(ع) اشاره شده است که با توجه به این خاصیت، دور از ذهن هم نیست.
- اختلال در سیستم تنفسی یونس نبی(ع)؛ با توجه به اینکه یونس پیامبر(ع)
با استناد به مطالب یاد شده حداقل 3 روز در شکم ماهی بوده است محیط شکم
ماهی اسیدها، آنزیمها و گازهای درون بدن ماهی قابلیت ایجاد اختلال در
دستگاه تنفسی ایشان را داشته است در نتیجه یکی از خواص کدو تمییز کنندگی
سینه و مجاری تنفسی است.
- سوءهاضمه یونس(ع)؛ همچنین در شکم ماهی قرار گرفتن سبب شد تا ایشان چند
روزی را از تغذیه ـ آب و غذا ـ محروم باشد که خود این قضیه سبب ایجاد
اختلال در سیستم گوارش بدن می شود و می بینیم که عمده خاصیت کدو به سیستم
گوارشی باز می گردد.
تمام موارد یاد شده دلیل بر این است که گیاه مورد نظر از
خانواده کدو می باشد، اما چرا این گیاه کدوی قلیانی است به سبب یک خاصیت
ممتاز و ویژه در این گیاه است و آن هم دفع کنندگی حشرات است که تأثیر زیادی
در بهبود بیماری یونس(ع) داشته است.
همانطور که در روایات اشاره شده است این گیاه خاصیت دفع حشرات
دارد در علوم تجربی اثبات شده است که این گیاه خاصیت دفع کنندگی حشرات
را داراست و قرار گرفتن یونس(ع) در زیر سایه L. siceraria به دلیل خاصیت
دفع کنندگی حشرات است که در این گیاه وجود دارد. حضرت یونس (ع) به خاطر
توقف در شکم ماهى پوست تنش آن قدر نازک و حساس شده بود که از نشستن حشرات
بر آن رنج مى برد، او اندام خود را با این گیاه پوشانید تا هم از سوزش
آفتاب در امان باشد و هم از حشرات در امان باشد. این گیاه علاوه بر اینکه
برگهاى پهن و پرآبى دارد که مى توان از آن سایبان خوبى تهیه کرد به علت
داشتن ترکیب شیمیایی Cucurbitacin خاصیت دفع کنندگی حشرات را نیز دارد.[41]
گیاهان خانواده کدو دارای دسته ترکیبات بیوشیمیایی
به نام cucurbitacin هستند، که تاکنون 19 نوع مختلف از آنها شناسایی شده
اند. البته این ترکیبات به مقدار بسیار کم در برخی دیگر از گیاهان مشاهده
شده است. این ترکیبات از نظر شیمیایی جزو استروئید ها هستند Cucurbitacin
ترکیب سمی برای برخی از حیوانات هستند و همچنین مزه بسیار تلخی دارند که
باعث می شود گیاه کدو توسط علفخواری محافظت شود. همچنین این ترکیب به علت
شباهت ساختاری به هورمونهای پوست اندازی حشرات باعث اختلال در پوست اندازی
آنها می شود و خاصیت دفع کنندگی حشرات از خود نشان می دهد. همچنین این
ترکیبات برای برخی از حشرات سمیت داشته و به سرعت آنها را می کشد.[42]
همچنین یکی از انواع ناقلها در بیماری، حشرات هستند و از
آنجایی که پوست بدن یونس(ع) از بین رفته بود آمادگی بسیار زیادی برای جذب
انواع میکروبها در بدن ایشان وجود داشت، پس می بایست یک بازدارند قوی ایجاد
شود تا انتقال بیماری صورت نپذیرد و گیاه یاد شده بهترین مورد برای انجام
این مأموریت است. البته توجه به اینکه نکته ضروری است که حفظ ایشان برای
خداوند متعال بدون چنین گیاهی هم حتمی بود، اما از آنجا که قرآن کریم در
قالب همین داستان ها در امور مادی نیز برای انسان ها پیام دارد چنین صحنه
هایی را ایجاد می کند تا بشر با دریافت خواص داروی ـ درمانی چنین گیاهانی
روز به روز بر معلومات خود و کیفیت زندگی اش بیافزاید.
نتیجه:
آنچه که این تحقیق ـ با توجه به دادههایی که در کتب لغت، تفسیر و حدیث بوده است ـ به آن دست یافته است عبارت است از:
- ارائه معنایی دقیق از واژه یقطین که نوعی کدو به نام کدوی قلیانی است
- اثبات قویترین احتمال در موقعیت جغرافیایی یونس(ع) که دریای مدیترانه است
- تعیین نوع بیماری یونس(ع) که عبارتند از: تحلیل عضلات، ریزش مو و از بین رفتن پوست
- بیان موارد درمانی گیاه یقطین بر بدن یونس نبی(ع) و اثبات خواص دارویی
کدو بر بدن یونس(ع) خصوصا خاصیت دفع کنندگی حشرات و وجود نوعی سم در این
گیاه
منبع:
حمیدرضا یونسی: مدرس مدعو دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهر ری
مرتضی یوسفزادی: استادیار، گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
محل نشر: دوفصلنامه تخصصی پژوهشهای میان رشته ای قرآن کریم(سال دوم، شماره4، بهار و تابستان 1390)