Quantcast
Channel: طب ایرانی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 591

اندر فواید هلیله کابلی

$
0
0
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
سپاس و ستايش بيقاس مر صانعى را كه پيكر بديع الآساس انسان را بزيور عقل بياراست و بنفس قوى و حواس آراسته فكر و تدبير و انديشه او ساخت تا ببصارت نظارت زمين و مشاهده نباتات و آيات كل رياحين و تصوّر
عجايب مخلوقات و غرايب و موجودات و شناختن ادويه عجيبه و عبرت كرفتن از آن آثار و آيات سرّه بوجود مطلق و موجود بحق و معشوق متحقق و خالق و فاعل و جاعل كل برند و درود نامحدود بر سرور كائنات و غايت موجودات محمّد عليه افضل الصّلوات و اكمل التسليمات و بر آل و اصحاب او باد امّ ا بعد جنين كويد اقلّ عباد اللّه تعالى نظام الدّين احمد الملقّب بحكيم الملك كيلانىكه مرا از عنفوان شباب الى الآن كه نزديك بسنّ شيخوخنست هميشه اوقات صرف كسب علوم و كمالات و تحصيل رأس المال و سرمايه امال و حال
و مال بود.

بنابرين از وطن غربت اختيار كرد و راه سفر بحر و بر پيمود تا معظّم بلاد معمون عراق عرب و عجم و
هندوستان سير نمود و از هر كوشه توشه و از هر خرمنى خوشه و از هر شجرى ثمرى و از هر معدنى كهرى و از هر بحرى درّى انتخاب نموده در خزانه خاطرى مىسپرد و همه جا در سير و سفر نظر بر تجربه روزكار و شناختن ادويه و اوراق و اصول و قشور و ازهار و اثمار اشجار داشت و بقدر امكان امتحان مىكرد تا در هندوستان دوائى يافت كه از كثرت خوّاص از اكثر ادويه امتياز و اختصاص داشت و آن از ادويه قلبيّه است و طبع او بارد يابس و قابض و حابس طبعست بالذّات و بالعرض و بقوّت عصر مسهل اخلاط و رطوباتست و از خوّاصّ آن اينست كه پير را جوان مىكند و جوان را جوان مىدارد قوّت اعضاء و عشا و عضلات و رباطات مىدهد و لحم را سخت و قايم مىكند ومفاصل محكم مىگرداند و رطوبات دفع مىكند و بول مىراند و اعضا را قايم مىدارد و دافع اخلاط ستست است و نافع مزاج انسان منقّى معده و دماغ و احشا و امعاست و مقوّى و مفرّح دل و دماغ و معده و جكر اشتهاى طعام مىآرد و قوّة باه مىدهد و قضيب قايم مىكند و نعوظ مىآرد و استرخآء معده و احشا و سستى اعصاب و اعضا را درست و محكم مىكرداند رادع اورام است و بازدارنده مواد و مجفّف رطوبات آب رفتن از چشم باز مىدارد و حمرت آن مىبرد و خون مىبندد و
روشنى مىافزايد و مو سياه مىدارد و دافع صداعست و مفتّح سدد و مقوىّ كرده و كبد لون را نيكو مىكند و طعام هضم مىدهد امراض دماغى و سوداوي و وسواس و توحّش و صرع و سكته و سدر و دوار و ماليخوليا و استرخا ولقوه را نافع است و فالج را معالج و اسهال معدى و معوى را حبس مىكند و تزحّر باز مىدارد و بواسير قلع مىنمايدو استرخاء مقعد و خروج شبرح را قايم مىكند و رباطات مقعد محكم مىكرداند و بواصير خشك مىكند و بواسير بالكليّه برطرف مىكند حرارت كم مىكند و تشنكى مىنشاند و طعام هضم مىكند و دفع فساد مىنمايد و نعوظ مىآورد و امساك مىكند رحم پاك و تنك مىسازد.
و نكاه مىدارد و خوردن آن بيش از طعام مسهل است و بالاى طعام هاضم و حابس براى رطوبتى مزاج اكسير
اكبر است از خوّاصّ عجيبه كثيره او آنچه بتجربه رسيده و آنچه از اطبّاء هند و جوكيان و جهان ديدكان شنيده شده زياده از آنست كه بحيّز بيان آيد و اسم شريف آن هليله كابلى است كه طبع آن بارد يابس و قابض و حابس است بقوّت عفوصت و عصر هم قوّت ماسكه مىدهد و هم دافعه و خواص اخوان آن از هليله زرد و سياه و آمله و بليله نزديك بآنند در كيفيت و طبيعت و سياه مسهلتر است مر سودا را و زرد مر صفرا را و مركّب از همه كه اطريفل صغير كه معمول حكماء هند است عبارت از آنست و معظم تركيباتست بغايت كثير المنّافعست و آن را طربله خوانند يعنى مركّب آن سه دواء خاصّ هر كه هر هفته يك مرتبه يك توله يا بيشتر موافق مزاج هركس يا سفوف آن بقدر نيم توله يا بيشتر بملاحظه مزاج بخورد و مداومت نمايد هرگز بيمار نشود و اين نسبت يا بعضى مزاج بتجربه رسيده است شخصى از اطبّاء هند حكايت مىكرد كه پدر من طبيب خوب بود هر روز بعد از طعام يك مثقال سفوف هليله مىخورد قريب صد سال عمر داشت و بيمار نمىشد آخر غرق شد راقم حروف از آن در حبس اسهال مزمن و جديد مكرّر تجربه كرده نفعها مشاهده نموده در اسهال كهنه اوّل سفوف هليله مىدهم يا اطريفل كه پاك شود و بعد از ان باندك جيز حبس مىشود كم آن قابض است و بيشتر مسهل و در زحير مكرّر داده شده بمجرّد يكدست عمل كه بندقه جند افتاد؟؟؟ و زحير برطرف شده و خوب شد

وقتى كه در علاج اسهال مشغول بودم و مكرّر قابض قوى مىدادم قبول نمىكرد و قبض نمىشد مكرّر در خواب ديدم
كه هليله را بمن مىنمايند و كاهى بايماء و اشاره و كاهى تصريح مىفرمايند كه هليله استعمال كن چنان كردم مؤثر شدهفى الحال چنان تجربه بهمرسيده كه در اكثر اسهال تا هليله نمىدهم قابض نمىدهم الحق مسهل بىمضرتست و هيچ بر هم زدكى در معده در معده نمىكند اندك عسر البلع است كه فروبردن كرانست بعد از ان اصلا تغيير ظاهر نمىشود
بخلاف مسهلات ديگر كه بسيار ضعف و انقلاب معده و اضطراب پديد مىآيد از خوردن آنها تا دفع شود هليله نزد
فقير بهترين دواهاست و چنانكه خود را شاكرد هليله كفتهام و آن استاد است و مرا بآن اعتماد و باثران اعتقاد و اللّه اعلم بالصّواب جوكيان هند جيزهاى غريب و عجيب مىكويند كه هركه هليله كلان درشت
دست مىكرده او را نعوظ مىشود و تا در دست دارد امساك مىكند هليله درشت و كلان ديديم امّا اين اثر از ان
نديديم دور نيست كه دست كرفتن كنايه از مداومت نمودن خوردن آن باشد كه اين اثر دارد والد الحكماء استاذ اوّل كه اقلينوس حكيم است و شاكرد حضرت ادريس بنى عصاى او مىكويند از چوب كاسنى يا خطمى بود يعنى او در علاج باينها اعتماد داشت و اين خادم الاطبّا عصاى خود از جوب هليله كرده است الحق از كاسنى اثرهاى عجيب و غريب ديده شده است خصوصا در تبها و امراض حآدة و استسقا و امراض كبد و دفع تمجّ و فساد لون و از حكما منقولست كه دوائي كه هيچ ضرر ندارد و نفع بسيار دارد هليله است و در استسقا نيز هليله زرد با تمر هندى دادن احيانا نفع تمام دارد و از بعضى دواها اثرهاى عجيب و غريب ديده شده است چنانكه از
هندانه در امراض حآدّه و در تبهاء صفراوى و در دفع تشنكي و خشكى و تلين طبيعت و تسكين قلق و اضطراب
آب هندانه بمنزله آب حياتست در بيش فقير دواء بسيار نفع كمضرر هندانه است و كلاب و كاسنى بعد از ان تمر
هندى كه بدل آلوى بخارا راست و اقوى از ان و از ادويه قلبيه است در امراض اندرونى و اسهال هليله كدبانوى
بدنست و در امراض حآدّه اينها از حكيم على رحمه اللّه منقولست كه مدّة سه سال تب ربع داشتيم و هر علاج كهمىكردم برطرف نمىشد بعد از ان در علاج توقّف نمودم شبى جالينوس حكيم را خواب ديدم مىكويد كه چرا د واى مفردى نمىخورى كه خالى معده است و غسّال امعا و مسكّن صفرا و مرقّق خلط و مقوّى دل اشتها مىآرد و حرا رت مىنشاند و خون صاف مىكند و رقيق مىكرداند و قلق و اضطراب و تشنكى تسكين مىدهد بيميزكى دهان و خشكى مىبرد درد سر كرم را دواست

و جكر خشك را باعتدال مىآردو كرده و مثانه پاك مىكند و ادرار بول مىنمايد و صفراوى مزاج را بمنزله آب
حياتست كفتم آن دواى مفرد كدامست كه اين خاصيت دارد كفت آلوى بخارا بعد از ان قريب جهل روز خيسانيده
آب آن مىخوردم تا تب ربع كهنه برطرف شد راقم حروف نيز بيمارى داشت اكثر علاجها كه بتجربه رسيده بود نمود
مفيد نيفتاد بعد از شنيدن اين حكايت از حكيم ابو القاسم برادر زن و شاكرد و مربّاء تربيت حكيم على آن بيمار را
آب آلو مىدادم و كاه قى نيز فرمودم و حمّام مىبردم تا از آن خلاص شد شخصى ديكر را جهارده ماه تب ربع
داشت به آب كدوى مدبّر مطبوخ با آب تمر هندى و يا يك مثقال ريوند دادم در جهار روز خوب شد هرگاه صاحب
تب ربع را علاج كردهام بيش از وقت نيم ساعت ترياق فاروق با محلّصه يا برش يا فلونيا مىدادم و بيش از روز نوبت
قى مىفرمودم بعد از ان يكدو نوبت كمتر مىآمد و برطرف مىشد الّا آن يك شخص كه بواسطه پرهيز نكردن و زود علاج فرمودن دراز كشيد ديكر ادويه مفرده كثير المنفعت يكى جند بيدستر است كه در ازاله امراض بارده خصوصا براى طفلان آثار عجيب و غريب ديده شده است كه مرده را زنده كرده است چنانكه تجربه اكثر اطبّا و عجائز هر بلاد و امصار شده است و ديكر شير زنان در امراض حادّه و امراض عين و تسكين وجع اثرهاى غريب ديده شده است جنانكه جند مرتبه صاحب حمّى را كه قطعنظر از حيات شده بود و اطبّا دست از علاج كشيده بودند راقم حروف شير زنان در بينى فرمود دوشيدن كه بستان در بينى كرده دوشيدند و پارچه از شير تر كرده بر ميان سر كذاشتند و كف دست و پا بآن تر كردند بيمار رفته كثير الهذيان يكبار خواب رفت و عرق كرد كه در نظر مردم كرامت نمود و ديكر شير شتر و بول شتر و بوى شتر در ازاله استسقا عجب دواى مباركست وقتى در هندوستان قحطى بود از غلّه نارسيده خام خوردن اكثر را دست و پا ورم مىكرد و بعضى باستسقا مىكشيد همه را شير شتر ميسّر نبود بول شتر مىداديم اكثر خوب مىشدند و منع آب نموده عراق اذخر مىداديم خوب شدند در دفع سدّه و رفع تهيّج از پوست ترب اثر خوب ديده شد و ديكر ادويه كه مفرده بآن نمىرسد افيونست كه دواى جميع دردها است و از اعاجيب دواهاست و از تركيبات كثير الفوايد ترياق فاروق است و دواء المسك و كموّنى و ديكرى جالينوسى و ارسطو ماخس كه فقير مجرّب و مروّج اوست و ديكرى تبادريطوس كه فقير از اين تراكيب تجربهاى عجيب و غريب كردهام و اكثر خواص كه در شان اينها نوشتهاند بامتحان درست آمده است شخصى از عورات استسقا داشت و اكثر علاجهاى مقرر كه در كتب طبّى است كرده شد مفيد نيفتاد و تهيّج از پا تا بسر رسيد

بمرتبه كه در بيشانى انكشت فروميرفت و آخر قطع اميّد شده بود نفس بآخر رسيده كه جند دادم با عسل همان روز تهيّج فرونشست و ديكر را دواء المسك خوب كرد و شخصى را رجوليّت رفته بود بنج شش ماه اصلا حركت نديده بود جوان بود معالجه مىنمود جلّاب منضج سه جهار روز دادم و بعد از ان بجاى حبّ دو مثقال تبادريطوس در وقت خواب دادم كه صبح بعمل آيد و آن جوان در خواب رفت و همان ساعت نعوظ شده برخاست بسيار خوشحال شد صباح پنج شش مرتبه عمل كرد و چنان قوّت يافت كه از اوّل بهتر و بيشتر وقتى ديكر سستى بهم رسيد باز همان خورد خوب شد و جندين كس را ارسطو ماحس از هيضه و تب بلغمى و ربو و تنكى نفس و نفث دم كه بشدّت رسيده بود خلاص كرد و از تركيب جالينوسى براى دفع فساد لون و قوة معده اثرهاى خوب كلّى ديده شد و از كمّونى براى دفع برودت و دفع ريّاح و قولنج و دفع تب بلغمى مجرّب اكثر اطبّاست و ترياق فاروق مستغنى از شرح و بيان است

و از خبث الحديد براى استحكام لثه و دفع بواسير و قوّة معده و فساد لون و قوة جماع و امساك اثرها ديده شده استو از شربتها شربت فواكه اثر خوب در تقويت و دفع ضعف ديده شد و همجنين شربت كاوزبان و در كثرت فوايد سكنجبين مستغنى از بيانست و از روغنها روغن كل و بعد از ان زيت و از عرقها كلاب و عرق بيدمشك و كاسنى و رازيانج و فوايد رازيانه بسيار است كه مصلح خلط است و منقولست از بقراط كه هركه در فصل بهار هر روز يك درم را قند بخورد آن سال بيمار نشود و اكر هر سال بخورد همين فصل هركز بيمار نشود تا وقت اجلراقم حروف رازيانه را بتجربه باين خاصيت درست يافت براى دفع بواسير از كرّات اثر خوب ديده شده كه از مداومتآن بالكليّه برطرف شده

و براى تقويت باه و نعوظ و تقويت بدن و قوّت زرده نيمبرشت بسيار مؤثّر استو از عجايب جيزهاست براى دفع ضعف در وقت قلّت خون براى زياده شدن خون صالح در بدن و بادنجان و كلم و ترب و كذر و ماست هر كدام مقوى باهاند و منعظ و اللّه اعلم بالصّواب و حاصل كلام درين مقام در بيان مرام آنكه هليله كابلى كه در آب اندازندو فرود رود خواص آن آنست كه حافظه مىافزايد و درد سر و استسقا و استرخآء معده و مقعد و رحم و تبهاى كهنه و قولنج و اسهال و امراض معدى و معوى و دماغى و سوداوى را علاج است و قطع بواسير مىكند و اعصاب و اغشيه و اعضا و رحم را استوار مىكند و محكم مىدارد و سدّه بلغمى مىكشايد و صفرا و سودا و بلغم مىراند و اندك آن شكم مىبندد و بريان كرده قوىتر است و خمل معده را زايل مىكند و قوّت مىدهد و بيخ دندان محكم مىكند و جشم روشن مىكند و حواس تيز مىدارد و هركه هر روز هليله بخورد سياهى مو نكاه مىدارد و مقدار شربت در مطبوخ پنج مثقال و نقوع هفت مثقال و هليلهاى ديكر باين خواص نزديكند تا ده مثقال و سفوف دو مثقال تا چهار مثقال و هليلهاى ديگر باين خواص نزديكند زرد مسهل صفر است و سياه مسهل سودا و اين مسهل همه زرد صفرا بيشتر مىراندو خفقان دفع مىكند و مصلح شكنجبين است كه بشير مضر است و عناب و سيستان و آلوى سياه و هليله سياه مسهل سوداند و ديكر خواص مثل اخوانست و آمله و بليله مثل برادرانند در اكثر خواص و طبيعت بارد يابس و همه قابضاند و اسهالشان بعصى است و پوست انار نزديك باينها و ترش نزديكتر از شيريندر معنى اين سه هليله بمنزله مواليد ثلثهاند نسبت ببدن انسان در مراتب قوام بدن و با آمله بمنزله عناصر اربعه و اركان و اخلاط و با بليله خمسه متحيّره در علوّ رتبت بدن انسان و با عسل و روغن بادام كه متمّم تركيب اطريفلاند بمنزله سبعه سيّاره در تربيت بدن و تصحيح و تقويم و تنوير نفس و قوى و حواس و حفظ و نكاه داشت اجزاء بدن بمقتضى اعتدال لايق بمزاج هر شخص جون غرض بيان بعضى خواصّ بود كه براقم حروف ظاهر شده بهمان اقتصار نمود و ذكر تكرير كه در مواضع بقلم آمده براى مبالغه و تاكيد است و السّلام و اللّه اعلم بالصّواب تم
شرح هليلج الكابلى
تأليف
نظام الدين احمد گيلانى
1 جمعى از نويسندگان، ثلاث رسائل طبية، 5جلد، دانشگاه علوم پزشكى ايران - تهران، چاپ: اول، 5311 ه.ش.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 591

Trending Articles