درد پا و دست:
نمک را داخل پارچه گذاشته و روی گاز یا هر چیز دیگر گرم می کنند و بعد آن را روی دست یا پا می گذارند.
آرد
نخود را از مغازه یا هر جای دیگر تهیه کرده و آرد نخود به اندازه چند
قاشق غذاخوری را با یک زرده تخم مرغ نپخته و مقداری نمک مخلوط کرده و این
مواد را بعد از مخلوط شدن داخل پارچه تمیزی ریخته و روی محلی که درد دارد
می بیندیم و اجازه می دهیم از صبح تا شب روی آن محلی که درد دارد بماند.
دیر راه رفتن بچه ها:
اگر بچه ای دیر راه می رفت می گفتند این بچه را چله بسته، یعنی اینکه یک نفر بچه اش زودتر از این بچه به دنیا آمده، چله آن بچه چله این بچه را گرفته .می آمدند بچه ای را که هنوز نمی تواند راه برود در یک سراهی می گذاشتند. بچه داخل یک ننی یا چیز دیگر گذاشته می شد و دو انگشت شست بچه را با پارچه به هم می بستند کسی که از سراهی می گذشت می آمد این پارچه را باز می کرد ممکن بود چند نفر رد شوند ولی متوجه قضیه نباشند و اگر کسی موضوع را می دانست و از سه راهی می گذشت می رفت آن پارچه را باز می کرد و می دیدیم بچه بعدش تونست راه برود.
برایش چله باز می کردند، قضیه هفت رنگ نخ.
برای دلسرد شدن از مرده بعد از فوتش
کسی را که عزیزش را از دست داده وقتی برای اولین بار جهت دفن مرده اش می رود بعد از دفن مرده از خاک آن قبر یک مقداری بر می دارند و پشت آن فرد می ریزند چون می گویند که خاک قبر سرد است یعنی با ریختن این خاک فرد دلبستگی اش و ناراحتی اش به خاطر از دست دادن عزیزش سرد می شود.
برای افتادن ناف بچه ها:
یک گیاهی به نام مازی سبز بوده است که شبیه برگ های درختان بود. این گیاه فقط برگ بود و ساقه و یاچیز دیگری نداشت. از عطاری ها تهیه می کردند و این برگ را پودر می کردند و با زرد چوبه مخلوط می کردند و روی ناف بچه می گذاشتند بعد یک سکه پنج تومانی روی این مواد می گذاشتند و بعد با پارچه می بستند. این کار را هر روز براش انجام می دادند تا زمانی که ناف بچه بیفتد.
تسهیل زایمان:
اگر زایمان خانمی طولانی می شد به شوهر خانم می گفتند بالای پشت بام برو و از بالای پشت بام اذان بده بعد تا یک ساعت صبر می کردند اگر تا یک ساعت بچه به دنیا نمی آمد اون موقع به شوهر می گفتند که به چشمه یا حیاط خانه برو و از آنجا داخل تشت آب بریز و بیاور.
مصاحبه با خانم هفتاد ساله، بی سواد، شش فرزند. این اطلاعات را از مادرشان گرفتند و خودشان هم انجام دادند.
سردرد:
می گفتند که سرش افتاده است برای خوب شدنش می آمدند دستمال را دور سرش دو دور می پیچاندند و دور یک چوبی که در قسمت پیشانی بیمار به صورت عمودی می گذاشتند این پارچه را دو دور می پیچاندند و محکم این پارچه را دور این چوب و سرش می پیچاندند.
احتقان سینه:
دست گرگ را می بریدند و در یک جایی این دست گرگ را نگه می داشتند می شود گرگ را همانجا کشت و دستش را گرفت و هر موقع که برای کسی این اتفاق می افتاد اون موقع این دست گرگ را می آوردند به این خانم نشان می دادند و خانم می ترسید و می گفتند که شیرش جمع می شود و بر می گردد. می شد چیز دیگری را نشان داد که خانم بترسند ولی می گفتند از دست گرگ بیشتر می ترسد حتما خوب می شود.
به مادر اگر موهاش بلند بود می گفتند که موهات را شانه کن و اون سمتی از سینه ات که اینجوری شده است بریز و دوباره همون سمت شانه کن چون می گفتند که مو تو سینه ات است که اینجوری شدی شانه کن تا اون موها از تو سینه ات بیرون بروند.
درد سینه:
جعفری را بعد از تمیز کردن بدون ریز ریز کردن می پختند و سرد که شد روی سینه بیمار می گذاشتند که یک روز بماند اگر فرداش بهتر نشده بود اون موقع دوباره این کار را انجام می دادند اون قدر این کار را انجام می دادند که درد سینه بهبود یابد.
یبوست بچه ها:
گیاه فیلوس را از عطاری ها می گرفتند و داخل آب گرم حل می کردند بدون این که بجوشانند به بچه می دادند می خورد. گیاه فیلوس یک گیاهی است که شبیه لوبیا است داخلش را مثل لوبیا باز می کردند. منظور این است که این گیاه داخل غلافی است و تکه های کوچکی که ازش بیرون می آمد را داخل آب حل می کردند و می دادند بچه می خورد مثلا دو تا از آن تکه ها را داخل یک لیوان کوچک حل می کردند .
دل درد بچه ها:
بچه ای را که دل درد دارد داخل یک گونی می گذاشتند و بعد بچه را آرام این طرف و آن طرف تنور می زدند. تنوری را که خاموش باشد و بعد از اینکار بچه را روی سر می چرخاندند و حال بچه خوب می شد.
معیارهای دل درد: کودک آرام نیست هر کاری می کنی همش گریه می کند ساکت نمی شود وصورتش قرمز می شود اگه خواب باشه دل دردش بگیره یکدفعه از خواب بیدار می شود و گریه شدیدی می کند دردش خوب نمی شود.
تسهیل زایمان:
لگن مسی کوچکی را گرم می کنند زیاد هم داغ نباشد مثل آب ولرم باشد روی کمر مادر می گذاشتند با آن لگن مسی کمر مادر را مالش می دادند با این کار بچه زودتر به دنیا می آمد.
مخملک:
طلا را داخل آب لگن مي ريختند. آب ولرم و بعد با آن فرد بيمار را شستشو مي دادند.
علائم مشخصه کهير:تب،کهير هاي بزرگ به اندازه چند سنتي متر که قرمز رنگ بودند و کهير ها باد داشتند.
خاک شير را با سفيده تخم مرغ مخلوط مي کنند و آنقدر به هم مي زنند که کف کنند بعد مي دادند فرد بيمار مي خورد.
درد کليه و سنگ کليه:
کاکل ذرت و دم گيلاس را از عطاري ها مي خرند و با همديگر هر دوتا را مخلوط مي کنند روزي چهار ليوان مي دهند فرد بيمار بخورد.
درد معده:
عرق نعناع را از نعناع درست مي کنند و مي دهند فرد مي خورد اگر هم خودمان درست نکرده بوديم اون موقع از عطاري ها مي خريم مي دهيم بخورد.
گلودرد:
عرق پونه را که از عطاري ها گرفتيم يا خودمان درست کرديم مي دهيم که بخورد.
شصت ساله، بي سواد، از مادربزرگ خود اين مطالب را ياد گرفته است. در اين روستا به دنيا آمده است. شش فرزند دارد. قبلا هم موقع زايمان يکي از بچه هايش مرده اند.
سرفه:
شيره درخت را از عطاري ها مي گرفتند و داخل آب گرم مي ريختند و حل مي کردند و مي دادند مي خورد.
گل يونجه را از عطاري ها مي خريدند و مي دادند فرد مي خورد. گياه سيموتي را از عطاري ها مي خريدند و مي دادند مي خورد گياه سيموتي گياهي است که شبيه به گل گاوزبان مي باشد.
گلو درد:
دل درد بزرگترها:
اسپند را پورد مي کردند و اول صبح ناشتا مي دادند فرد آن را تا چندروز مي خورد تا خوب شود.
دور شکمش دور نافش آب گرم که داخل کتري است و گذاشتيم کمي سرد شده و يکم گرم است با دستمال روي شکمش مي گذاريم.
درد قلب :
از رگي که تو آرنجش است خون مي گرفتند. محدوده آرنج. مي گفتند که اين فرد ستلجم شده است يک اصطلاحي است براي کسي که درد قلب داشت به کار مي بردند و مي گفتند که اگر خونش را بگيرند دردش خوب مي شود.
سردرد:
از رگي که در سرش است خون مي گرفتند و مي گفتند که چرک سرش هست،از رگي که در قسمت پيشاني اش و بالاي ابرويش وجود دارد خون را مي گرفتند.
درمان های زنان و زایمان
"احيا کردن نوزاد"
"تسهيل زايمان"
"درمان نازايي"
هم
چنين براي زن نازا چله باز مي کردند يعني نخ را به هفت رنگ تهيه کرده و مي
دادند دعا نويس براي هر کدام از نخ ها دعايي بخواند و براي هر نخ هفت گره
مي زد و سپس آن نخ ها را به زن نازا می دادند که نزد خود نگه دارد و بعد
از بچه دار شدن آن نخ ها را دور بیندازد.
"احتقان سینه"
دست گرگ را می بریدند و در محلی دست گرگ را نگه می داشتند هر موقع که برای کسی این اتفاق می افتاد این دست را می آوردند به فرد بیمار نشان می دادند تا بترسد چون اعتقاد داشتند با ترسیدن جمع شدن شیر داخل سینه های مادربهبود می یابد.
بیماری ها و علائم و نشانه های شایع
"سردرد"
برای درمان سردرد بیمار تخم مرغ نپخته را به رنگ سياه در می آورند و از روي پشت بام اون تخم مرغ را آويزان می کردند.
"درد پا"
برای کاهش درد پا نمک را داخل پارچه گذاشته و روی گاز یا هر چیز دیگر گرم می کنند و بعد آن را روی دست یا پا می گذارند و عده دیگر آرد نخود را به اندازه چند قاشق غذاخوری با یک زرده تخم مرغ نپخته و مقداری نمک مخلوط کرده و این مواد را بعد از مخلوط شدن داخل پارچه تمیزی ریخته و روی محلی که درد دارد می بندند و اجازه می دهند از صبح تا شب روی آن محلی که درد دارد بماند.
"دل درد"
عرق آويشن را که از عطاری ها تهیه کرده یا خودشان درست کردند می دادند فرد می خورد.
عرق نعناع را از نعناع درست کرده و مي دادند فرد مي خورد.
"دردقلب "
از رگ ناحیه آرنج خون مي گرفتند و مي گفتند که اين فرد ستلجم شده است (يک اصطلاحي است براي کسي که درد قلب دارد) و با گرفتن خون بهبود می یابد .
"سرفه"
عناب را با شير گاو روي گاز مي گذاشتند که بجوشد و بعد می دادند فرد بخورد.
گياه چهار تخم،تخم ريحان و گل گاوزبان را از عطاري ها مي خريدند با هم مخلوط مي کردند مي دادند فرد بخورد.
"شکستگی"
اگر کسی دست یا پایش می شکست پیش کسی می بردند تا شکستگی وی را جا بندازد بعد با سقز می بستند.
"یبوست کودکان"
"درد سینه"
"برای افتادن بندناف نوزاد"
یک گیاهی به نام مازی سبز بوده است که شبیه برگ های درختان بود (این گیاه فقط برگ بود و ساقه و یاچیز دیگری نداشت)از عطاری ها تهیه می کردند و و این برگ را پودر می کردند و با زرد چوبه مخلوط می کردند و روی ناف نوزاد می گذاشتند بعد یک سکه پنج تومانی روی این مواد می گذاشتند و بعد با پارچه می بستند.این کار را هر روز برای نوزاد انجام می دادند تا زمانی که ناف نوزاد بیفتد.
"مخملک"
طلا را داخل آب لگن مي ريختند (آب ولرم) و بعد با آن فرد بيمار را شستشو مي دادند.
"درد کليه و سنگ کليه"
کاکل ذرت و دم گيلاس را از عطاري ها مي خرند، مخلوط مي کنند روزي 4-5ليوان مي دهند فرد بيمار بخورد.
"گلودرد"
گل گاوزبان می دهند فرد یمار برای گلودرد مصرف کند.
"گوش درد"
اگر کودکی گوش درد داشت دود سيگار را به گوش کودک فوت مي کردند.
روغن زرد و کره و لايه آخر پياز را با هم مخلوط مي کردند و بعد همه را له کرده (پياز را مي پختند و با بقيه مخلوط و له مي کردند)داخل گوش مي ريختند.
"عفونت چشم "
اگر شخصی عفونت زردرنگ چشم هایش را ببندد صبح موقع بیدارشدن قبل از اینکه چشمانش را باز کند از او می خواستند که با آب گرم چشمانش را بشوید و سپس با دستمال تمیز پاک کند.
گل ختمی را دم می کردند و سپس مقداری از شیر مادری که نوزاد دختر دارد داخل دم کرده می ریختند و سپس چشم کودک را با آن شستشو می دادند.
"خارش چشم"
به فرد می گفتند هر روز صبح که از خواب بیدار می شود به چشمهایش سرمه بکشد.
عسل را در آب مخلوط می کردند طوری که محلول غلیظ درست شود روی پلک بیمار می گذاشتند.
از بیمار می خواستند هر روز چند با روغن زیتون روی پلک خود بمالد.
"ضعیف بودن چشم"
توصیه می کردند که آب هویج،کدو،سیب زیاد مصرف کند.
"عفونت چشم"
توصیه می کنند که همراه غذایشان از پیاز و سیر زیاد استفاده کنند تا میکروب های بدنشان از بین برود.
به فرد بیمار توصیه می کنند که دم کرده گیاه سیموتی را چندبار در روز مصرف کند.
کودک را به طویله می بردند و از کودک می خواستند که چنددقیقه در طویله با چشمان باز بماند.
"آب سیاه"
سرکه را با سیر و پیاز پخته مخلوط کنند و شب روی چشمانشان بگذارند.
رفتارهای نمادین
"دلسرد شدن از مرده بعد از فوتش"
کسی را که عزیزش را از دست داده وقتی برای اولین بار برای دفن می رود بعد از دفن از خاک قبر مرده مقداری بر می دارند و پشت آن فرد می ریزند چون می گویند که خاک قبر سرد است یعنی با ریختن خاک مرده دلبستگی و ناراحتی فرد کم می شود.
در جدول شماره یک نمونه هایی از باورها و رفتارها که به صورت مفید و مضر و نه مفید و نه مضر تقسیم بندی شده است آورده شده است.
جدول شماره یک. نمونه ای از طبقه بندی باورها و رفتارهای مردم روستای حاج آقای تبریز به مفید و مضر
رفتارهای مفید توصیه به خوردن هویج برای تقویت بینایی
خوردن کاکل ذرت و دم گيلاس
توصیه به استفاده از پیاز و سیر به همراه غذا
رفتارهای مضر بردن کودک به طویله با چشمان باز
فوت کردن دود سیگار به گوش کودک
نه مفید نه مضر ریختن خاک قبر مرده پشت سر عزادار
برای کاهش خارش چشم از سرمه و یا مخلوط عسل و روغن زیتون و قرار دادن آن روی پلک استفاده می شود. برای کاهش ورم چشم مخلوط عسل و روغن زرد روی چشم گذارده می شود. برای برطرف کردن قرمزی چشم با چای یا با بابونه شسته می شود. برای تقویت نور چشم، خوردن هویج، کدو، سیب و دم کرده آویشن و برای پیشگیری از عفونت چشمی استفاده از پیاز و سیر در غذا و دم کرده گیاهی به اسم سیموتی توصیه می شود. برای درمان عفونت چشمی بزرگسالان گفته می شود تا قبل از خارج کردن چرک چشم ها باز نشود، چشم با آب گرم شسته و با دستمال تمیز پاک می شود.
در درمان عفونت چشمی نوزاد، دم کرده گل ختمی را به همراه شیر مادری که نوزاد دختر دارد را در چشم چکانده، چشم را بسته و صبح باز می کنند. برای درمان گلوکوم مخلوط پخته سیر و پیاز خوابنده در سرکه روی پلک فرد بیمار گذارده می شود. برای خروج جسم خارجی، درمانگر نخست با نوک زبان دور و بر دهان خود را خیس کرده و با نوک زبان جسم خارجی را بیرون می آورد. برای درمان گل مژه، تفاله چای را در پارچه گذاشته و ان را در محل قرار می دهند.
با تشکر از محقق جوان و فعال سمیه صرافی خیرآباد، دانشگاه علوم پزشکی گلستان