Quantcast
Channel: طب ایرانی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 591

ﻣﺰﺍﺝ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﻧﻘﺶ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ5

$
0
0
دارو ها:
خرما هم یک داروی گرم است (حداقل سه و حداکثر 7 عدد مورد نیاز است). هر چه غذاها گرمی شان بیشتر می شود مصرفشان باید به شب نزدیکتر گردد. غذاهای گرم در شب سریعتر جذب می شوند،چون طبع شب سرد است.

 داروهای اساسی تا اینجا عبارتند ازعسل،اسفند، انجیر، زیتون ،خرما و بادام.داروی اساسی بعدی نعناع است که گستره مصرف آن برای عموم (طفل، میانسال، جوان و کهنسال) و مورد مصرفش بیماری های گوارشی سرد است.این بیماری ها از یک اسهال و ا ستفراغ عفونی تا مسمومیت گوارشی و دل درد سرد یا هر زمینه ی گاستریت دیگری را در بر می گیرد. حال اگر بخواهیم برد اثر این داروی اساسی بیشتر شود عرق نعنا با عسل می دهیم(هم چنین هرگاه بخواهیم دارویی سریع تر اثر کند به آن عسل اضافه می کنیم.)

اگر مخاطب ما اختصاصاً زن باشد و بخواهیم مزاجش را گرم کرده،در عین حال سیستم هورمونی اش را نیز تنظیم کنیم رازیانه می دهیم.

کاسنی سرد و معتدل است. سرد متعارف همیشه موجود در جامعه شیر است. با شیر می شود بیماری های گرم را درمان کرد.به چنین بیمارانی توصیه می کنیم روزی دو لیوان شیر بخورند. هرگاه در سازگاری دارو دچار تردید می شویم از داروی قابلیت انعطاف با مزاج های مختلف مثل بنفشه یا خاکشیر استفاده می کنیم.خاکشیر با مزاج های گوناگون سازگاری دارد. خاکشیر با آب گرم و شکر گرم و با آب سرد، سرد می شود.برای غلبه چندین ،دفع خلط از طریق خون(یعنی حجامت) انجام می دهیم.اگر بیمار از حجامت بترسد یا امکان انجام صحیح و اصولی حجامت نباشد، سرکنگبین می دهیم. سرکنگبین حدود 70 الی 80 درصد بیماری ها-از آلرژی صفراوی گرفته تا بیماری های لاعلاج مثل اکتیوزیس-را پوشش می دهد. سرکنگبین دارویی قابل انعطاف است به طوری که حتی اگر شما اشتباه در تشخیص داشته باشید،سرکنگبین زیانی نمی رساند. اگر عسل نبود سرکه شیره می دهیم. (بیمار دیابتی هم انگور و هم کشمش می تواند بخورد).

 سرکنگبین تعدیل کننده میل جنسی است.نعناع نیز بحران های جنسی را چه در مرد و چه در زن -در عین حالی که گرما، طروات و لطافت جسم، پوست و مغز و اعصاب و روان را حفظ می کند- کاهش می دهد.قدرت تعدیل کنندگی جنسی نعنا آن قدر بالاست که استمرار در مصرف خوراکی و یا استعمال موضعی آن روی پوست می تواند ناباروری ایجاد کند.یکی از راه های جلوگیری از بارداری استفاده واژینال نعنا است (چه به صورت عرق باشد و چه ژل). حال اگر خواستیم با تجویز سرکنگبین، طراوت هورمونی حفظ شده و ناباروری را درمان کرده ولی بیمار غلبه اخلاط هم داشته باشد، سرکنگبین با واسط رازیانه می دهیم.(یعنی به جای نعناع از عرق رازیانه استفاده می کنیم.)

 اگر بخواهیم از طریق سرکنگبین ما سرد شود.این سردی را می توان از سرکه تأمین کرد.اگر سرکه زیاد بدهیم-چون سردی آن نفوذ کننده است-روی اعصاب و معده بیمار نیز اثر منفی می گذارد و بیمار سوزش و سردی معده پیدا می کند.در چنین مواقعی به سردی آرام تری نیاز داریم. در این جا واسط را کاسنی می دهیم (دو واحد عسل+ دو واحدکاسنی+یک واحد سرکه) و به همین ترتیب دست ما برای تغییر ترکیب باز است. اگر بیمار در شرایطی نیست که از تندی سرکه استفاده کند- مثلاً پیرزن یا پیرمرد است و سرکه اثر فوری روی او می گذارد-ولی درعین حال خارش تن دارد،این خارش یا صفراوی است یا سوداوی وباید با یک سردی نفوذ کننده خارش را از بین ببریم(خارش ایجاد شده در این کهنسالان به خاطر شدت خشکی آن هاست).در این جا به جای سرکه یا آبلیمو می دهیم و یا آب زرشک یا آبغوره. سطح نفوذ و اثر سوء آب زرشک و آبلیمو کمتر از سرکه است. (دو واحد عسل+ دو واحد رازیانه+ یک واحد آب زرشک یا آبلیمو).

برای دادن سرکه شیره،اگر بیمار خیلی گرم باشد،نسبت حجمی سرکه و شیره مساوی است. اگر فرد،مسن است،این نسبت یک واحد سرکه و دو واحد شیره است.

اگر در فرد،خشکی بروز کرده و ندانیم که ناشی از سوداست یا صفرا، باز هم سرکنگبین می دهیم که عسل و نعنای آن ضد سردی و سرکه ی آن ضدگرمی و سردی انباشته است. اگر خواستیم لک و پیس صورت را رفع کنیم،سرکنگبین می دهیم.اگر چروک صورت و افتادگی گونه زن ناشی از بی نظمی هورمونی اش باشد،سرکنگبین رازیانه ای می دهیم. معادل رازیانه، می توان انگور داد که هم برای زن و هم برای مرد قابل استفاده و نیز فرم دهنده به بدن است (خود انگور یا شیره ی آن یا کشمش).

یکی از بهترین رژیم ها، رژیم انگور یک ماهه است.به این ترتیب :هفته ی اول صبحانه فقط انگور؛ هفته دوم صبحانه و ناهار فقط ا نگور؛ هفته سوم صبحانه، ناهار و شام فقط انگور و هفته چهارم مثل هفته سوم.در هفته اول دل کمی ضعفه ایجاد می شود که با دو لیوان آب رفع می گردد.اگر خواستیم غذایی همراه آن بخوریم،روزی 21 عدد بادام می خوریم(دانه دانه مثل آدامس می جویم).

درمان گرگرفتگی، دیسمینوره، هایپومنوره، ناباروری ومشکلات هورمون های جنسی،عرق رازیانه(کم شیرین و حتی پرشیرین) است.

درمان لاغری، بد فرم بودن، بد اخلاق بودن ، کاهش توانایی جنسی و افسردگی زنان رازیانه است.

مزاج های غیر مرتبط با اخلاط:

  مزاج صنعتی:  وضعیت گرمایش و سرمایش مصنوعی محیط زنگی(با کولر،بخاری و ...)،موقعیت جغرافیایی،صدا، ابزار ترافیک و ابزار تغذیه مزاجی پدید می آورد که با مزاج طبیعی تعریف شده درکتاب ها متفاوت است. اسم این مزاج، مزاج صنعتی است. مثلاً بازی دائمی بچه با کامپیوتر باعث ایجاد سودای نا به هنگام در طفل می شود.

مزاج تربیتی:هرگاه یک رفتار مثبت یا منفی بیش از 40 روز توسط یک شخص تکرار شد،تبدیل به عادت می گردد."العاده هی طبع الثانی"،یعنی عادت طبع ثانویه است و مزاج دیگری را پدید می آورد. عادت به معنی رفتار ناخودآگاه انسان است.

  فرهنگ:مجموعه ی اطلاعات مکتوب یا غیر مکتوب یک جامعه که در کتابخانه یا موزه نگهداری می شود فرهنگ آن جامعه نیستند.مجموعه ی رفتارهایی که افراد یک جامعه بروز می دهند، فرهنگ آن جامعه است. رفتارها براساس تکرار یک سلسله آداب است .این آداب به تناسب این که درست یا غلط باشد و با توجه به مبانی نظریشان تعریف می شود. ما باید سعی کنیم دستورات اساسی و درست دین را در جامعه آن قدر تکرار کنیم که تبدیل به عادت شوند .وقتی این رفتارها عادت شد،تبدیل به فرهنگ می گردد و این ارزش دارد.(به ترتیب:تفکر—اصول فکری مبنایی—رفتار متناسب با این اصول—شکل گیری فرهنگ در اثر تکرار این رفتارها)

مثلاً یک فرد صفراوی که تمام علایم صفرا را هم دارد وقتی از او می پرسیم که آیا عصبانی می شود یا نه؟ اگر در جواب بگوید نه؛تعجب می کنیم و علتش را از او می پرسیم. می گوید من عصبانیتم را کنترل می کنم!این اثر مزاج تربیتی است. از این جهت افراد دو اخلاقه پدید می آیند؛به این صورت که در اجتماع یک اخلاق و درخانه اخلاق دیگری دارند (اخلاق اجتماع: مزاج تربیتی و اخلاق خانه: مزاج اصلی).

تشخیص مزاج

برای تشخیص مزاج سه بُعد را بررسی می کنیم:
 1- بعد ظاهر و اندام (با لحاظ کردن جنس، درشتی و باریکی اندام، پراکندگی مو درسر و صورت ). سپس، به یک جمع بندی می رسیم و بر اساس این جمع بندی،
(2-)تمایلات گوارشی اش
را بررسی می کنیم و در انتها
(3-)به رفتارش می رسیم.

در مطب 15 دقیقه وقت داریم، پنج دقیقه باید این جمع بندی را تکمیل کنیم، پنج دقیقه به شکایت بیمار گوش دهیم و پنج دقیقه صرف تجویز می شود.اگر بخواهیم در اسرع وقت به یک جمع بندی خوب برسیم فقط سؤالاتی را که در آن ها مردد هستیم از او می پرسیم. برای بررسی پراکندگی مو در تن ،به ناحیه گردن یا دست توجه می کنیم. در واقع پراکندگی مو در دست نشان می دهد که پراکندگی مو در تن هم هست و لازم نیست این پراکندگی را در کل تن بررسی کنیم. اگر گونه پر مو بود نمی شود  سینه بی مو باشد.

نکات تشخیص مزاج

_موهای سیاه در میان سالی نشان می دهد که گرمی هنوز در تن فرد هست.

 -رگهای همیشه  برجسته در فرد دموی است.

-اگر شخص هم ترشی دوست دارد و هم شیرینی (هم رطوبت و هم گرمی وجود دارد) دموی است.

- اگر شخص غذای چرب را با ترشی فراوان می خورد، گرم مزاج است.

-اگر بیمار از حرف زدن به هر دلیلی امتناع کند،در این صورت کل کتاب ظاهر بدن را باید بخوانیم.

 -اگربیمار خودش حرف بزند گرم است.

- اگر لکنت زبان داشته باشد سرد است.

-اگر از دهانش آب بیرون می آید سرد است.

- اگر با دوش گرفتن از قسمت زانو اذیت شود، به سمت سردی پیش می رود

- "وقتی ناراحت می شوم زود خود را کنترل می کنم"یعنی مزاج اصلی فرد گرم است چون ناراحت می شود و بی خیال نیست.ولی با مزاج تربیتی خود را کنترل می کند.

- فردی که شعر دوست دارد، عاشق هم می شود،خانواده اش را هم دوست دارد؛گرم است.

-اگر دوست دارد مدیر شود،دوستان زیادی دارد ولی دوست صمیمی کم دارد،عاشق است ،اهل ریسک هست،دوست دارد با همه رفیق باشد، سعی می کند قانونمند باشد ولی قبلاً قانون شکن بوده است؛فردی دموی است.

-گرمی سر و سردی اندام تحتانی،نشانه گرمی مزاج است.

-فرد سوداوی قد کشیده،دارای پراکندگی متوسط مو در بدن ودر سر کامل، ترشی تند و گرم دوست دارد، سفیدی زودرس مو دارد.(باید بوهای گرم و تند استشمام کرده و از خوراکی های سرد امتناع ورزند.)

درمان غلبه ی  اخلاط

بنا به رسم طب مزاجی،درمان را از سر شروع می کنیم تا به قدم برسیم.در این مکتب طبی ،حدود 28- 27 نوع سردرد داریم. برای این  28 نوع سردرد، 46 نسخه درمانی در نظر گرفته شده است که به خاطر سپردن آن ها کار خیلی سختیست.پس باید یک راه میانبر انتخاب کرد. راه میانبر، انتخاب نظام کلان اخلاط حاکم بر بدن و استفاده از داروهای اساسی است.بالاخره در این28 نوع سردرد علت، کاهش یا افزایش یک یا چند خلط است(یعنی یا صفرا، سودا، یا دم و یا بلغم و یا ترکیبی از سودا و بلغم و یا ترکیبی از صفرا و دم و گاهی ترکیبی از دم و صفرا سودا). باید دارویی داشت که چند تا از این ها را نشانه بگیرد. دارویی که دراختیارداریم، عملاً سرکنگبین است و برای درمان غلبه ی سه خلط کاراست(سودا، دم و صفرا).اگر هم اشتباه در تشخیص داشته باشیم و مثلاً فرد غلبه ی بلغم باشد،دراین جا زیان اساسی به فرد وارد نمی گردد؛ زیرا دو ماده ترکیب سرکنگبین گرم اند (عسل و نعناع).

رفتارِ درمانی:

به طور کلی ابزار درمانی یا داروست،یا رفتار ویا دعا و ذکر.تمامی  داروها،نیازمند محیطی برای تولید هستند. اگر داروی گیاهی باشد باید محیطی برای کاشت و داشت و برداشت مهیا گردد. داروی حیوانی باید در حوزه ی حیوانات تهیه گردد(مثل شیر).وقتی چیزی باعث تولید می شود پس صنعتی نیاز دارد و اگر صنعت آمد پس سود و زیان می آید. وقتی سود و زیان آمد انحصار ایجاد می گردد؛در حالی که رفتارها لازم به تولید نیستند و منحصر هم نمی شوند. نقش رفتارها در درمان مثل نقش جنگ های چریکی در مقابله با هجوم های بزرگ است. استراتژیستهای نظامی می گویند هرگاه سیستم نظامی منظم شد محکوم به شکست است. وقتی سیستم منظم شد یعنی این که سیستم، نیروها ، نوع سلاح و محل انبارها مشخص است و هر چیزی که بسازی ضدش هم ساخته شده است. ولی در رفتار چریکی معلوم نیست که از کجا شلیک می شود. بنابراین هر تئوری بخواهد درمان های مستقل ارائه دهد،اول باید رفتارهای درمانی مستقلی را ساماندهی کند. تا می شود با ورزش جلوی کلسترول را گرفت، ورزش بهتر از داروی کاهنده کلسترول است و هرگاه رفتار درمانی انباشته شد،به یک تکنولوژی تبدیل می گردد و تکنولوژی یعنی صدور خدمت. در درمان سعی می کنیم از یک دارو و یا یک رفتار حداکثر کارایی را بگیریم.حال اگر بخواهیم بیماری سرد را درمان کنیم با حجامت گرم می توانیم بدن را گرم نگه داریم. همه بیماری های سرد (مثل کم خونی، رماتیسم، سردرد سرد، آرتروز سرد، ،چاقی ناشی از افزایش چربی) و بیماری های گرم( مثل بیماری های ناشی از غلبه ی کلسترول وافزایش تری گلیسرید) و بیماری های ناشی از غلبه ی صفرا و دم را  می شود با حجامت تر(چه با حجامت موضعی و چه با حجامت عام)  درمان کرد.تنها جایی که ما در درمان مشکل  داریم،بیماری های سوداوی است. در درمان بیماری های سوداوی با حجامت مشکل داریم. در این جا سودا باید نضج داده ،حل شود و سپس حجامت انجام گیرد. بهترین منضج برای سودا، سرکنگبین است.

اگر به فرد سوداوی 40 روز سرکنگبین بدهیم و بعد حجامت کنیم، اثر درمانی اش خیلی بهتر است. اگر بدون دادن منضج حجامت کنیم تا یک یا دو هفته بعد از حجامت (بدون منضج) اثر درمانی حجامت را داریم ولی دوباره بیماری برمی گردد، ولی اگر منضج بدهیم حجامتمان اثر ماندگاری خواهد داشت. با تغییر خلط سرد به خلط گرم می خواهیم به درمانگری برسیم.با حجامت، اخلاط آشکار را استخراج می کنیم تا به درمان برسیم. خلط سودا و بلغم انباشته مزمن به راحتی قابل تبدیل نیستند،یا اصلاً همه اش قابل تبدیل نیست؛اگر مثلاً 100 سی سی خلط مزاحم بلغم در تنی وجود داشته باشد بیش از 50 سی سی اش که خلط سالم تر هست برگردان نمی شود و 50 سی سی اش می ماند. در سودا باز به همین ترتیب، بخشی از اخلاطی را که قابل تبدیل به خلط سالم و یا قابل نضج هستند می توان با خوراک منضج ها (مثل سرکنگبین)  درمان کرد، اما بخشی در بدن می ماند وتا زمانی که باقی است بدن را درگیر نگه می دارد. این جا چاره ای جز استخراج این اخلاط از بدن وجود ندارد.این کارمثل این است که ما در یک حوض آب، تا زمانی که در کف، آن لجن ته نشین شده  وجود دارد هر چه آب تمیز اضافه کنیم، با به هم خوردن ذره ای از لجن آب آلوده می شود. چاره ای نداریم که آن لجن را برداشته و کامل استخراج کنیم. بعد از آن اگر مقداری آب تمیز بریزیم کل آب تمیز می ماند.در این جایگاه فصد مطرح می شود.فصد،اخلاط اضافی سرد را از عمق بدن استخراج می کند. فصد،یک کار درمانی و مورد توجه پزشکان است. هر چقدر این کار دقیق تر و با تمهیدات بیشتری انجام شود به درمان قطعی تری می انجامد.فصد عبارت است از باز کردن رگ های خاصی از بدن به منظور دفع اخلاط مزاحم آن ناحیه؛مثل فصد باسلیق(=بازیلیک) راست به یک منظور و بازیلیک چپ یا رگ اکحل و یا فصد زیر زبان به منظور دیگر. هرگاه خلط فاسد سرد انباشته در بدن قابل تبدیل (=نضج) نبود و خلط انباشته ی مورد نظر در عمق عروق جا خوش کرده بود (اگر در سطح باشد با حجامت قابل استخراج است)، باید با لحاظ تمهیدات لازم آن اندام را فصد کرد. پس فلسفه ی فصد هم تابع دفع خلط است.گاهی با انجام فصد پنج سی سی خلط دفع می شود و گاهی  500 سی سی. فصد رضایت آنی به بیماری می دهد ولی تکرارش موجب ضعف می شود، از این رو در خیلی از موارد حجامت را جایگزین فصد می نماییم.

 فصد کار خیلی خطرناکی است.اگر بخواهیم فصدی انجام دهیم که کل بدن تخلیه شود به این ترتیب عمل می کنیم: اول حجامت عام انجام می دهیم، بعد یک دوره سرکنگبین خوراکی می دهیم، دو هفته بعد حجامت ساکارال انجام می گیرد، همین طور سرکنگبینش را ادامه می دهد، هفته ی بعد ساق چپ، ساق راست،سپس حجامت موضعی را انجام می دهیم و بعد حجامت ماستوئید(پشت گوش ها) و بالاخره حجامت سر صورت می پذیرد.به این ترتیب کل بدن را پوشش داده ایم. به کارگیری انواع حجامت به خاطر این است که نیاز به فصد را به حداقل برسانیم.

 به هر حال این فصد یک روش دفع خلط اضافی (معمولاً خلط سرد) فاسد جا خوش کرده در عمق بدن که  است می باشد.اما گاهی می شود که در یک ناحیه از بدن خلط سرد انباشته شده یا اندام ضربه خورده یا در معرض آسیب گرمایی یا سرمایی یا تصادف بوده است و به هر حال بدن به طور طبیعی نقصی در یک اندامش دارد؛ما این جا نمی توانیم از طریق نضج سراسری این ناحیه ی خاص را درمان کنیم. باید این کار راکرد ولی به درمان بیماری در آن ناحیه نمی انجامد.اگر منضج یا داروهای موضعی هم بدهیم، دیر به درمان می رسیم و باید از درمان فوری استفاده کرد. در این جا درمان فوری زالو است. زالو یک جراح کوچک است که کارش را خیلی تمیز،دقیق و فنی انجام می دهد. (زالو سرانگشت هنرمند درمان و معجزه ی جراحی در طب سنتی است). ما زالو درمانی نداریم. مثلاً وقتی که فردی با یک پای دیابتیک آمد که اتگشت شستش زخم شده و درمان نمی شود(چون خون به آن نمی رسد) زالو را باید از جایی بیاندازیم که جریان خون قطع شده است (نه از خود زخم).

در مجموع برای فرد درگیر سودا این درمان ها را می توان انجام داد: 1- ابتدا منضجمی دهیم (سرکنگبین – انار- آب انار- آب پرتقال- آب زرشک شیرین شده- آب توت فرنگی)، 2- حمامگرم همراه ماساژ، 3-حجامتهای اساسی(اول حجامت عام، سپس حجامت ساکارال،بعد از آن حجامت ساقین و درنهایت حجامت سر) 4- حال ته مانده ی سودا در عمق را از طریق فصد استخراج می کنیم (فصد پس از حجامت است)، 5- پس از فصد زالو می اندازیم(ابتدا پشت گوش و سپس در سراسر سر ).

نکات زالواندازی:
  استفاده ی مجدد از زالو ممنوع است.

 -قبل از زالو اندازی به بیمار خوراک دوسین(سیاه دانه و عسل) می دهیم.

 انواع سفید پوست گچی لیکن با عضلات سفت را بلغم نفوذ کرده خشک شده می گوییم و به چنین افرادی عسل + نمک + آب می دهیم و غذاهای تند مثل سوپ گزنه، سوپ نعناع، سوپ جویی که ادویه و زنجبیل زیادی است و یا (عسل +فلفل).

چند نمونه درمان

-بیش فعالی گرم:گرمی بچه زیاد است. بچه کم خواب و فعال است، آروغ نمی زند.دو ساعت دو ساعت می خوابد و بیدار می شود.بیش فعالان معمولاً بیشترشان زردی دارند. موهایش سیخ سیخی می شود. به این ها خوراک سردی و حجامت می دهیم.حجامت می تواند این افراد را با سرعت کنترل کند. علت لاغر بودن آن ها این است که صفرای بدنشان خیلی زیاد است و آن ها را خشک نگه داشته است. حجامت آن ها را مقداری چاق می کند. حجامت یک سردی منتشر معتدل می دهد که می تواند مزاج افراد را برای چاقی مستعد کرده و بدن را فرم دهد (دو حجامت در بهار ویکی در پاییز.)

-بیش فعالی سرد:بچه از شدت سردی بی قرار و بی منطق است. شربت سینا ترکیبی خیلی گرم است که به این افراد داده می شود (ترکیبی از: عسل + شیره ی انگور + زعفران + هل +زنجفیل+ دارچین + 5-4 ترکیبات معطر گرم که تا یک چهارم تغلیظ می شود.)

-ریفلاکس(GERD):یا سرد است یا گرم. اگر دهان تلخ شد گرم است.اگر بی مزه شد ویا بوی ترشی داشت سرد است. سردی را با عرق نعناع و عسل کنترل می کنیم و گرمی را با سرکنگبین. اگر بلغم در معده تمرکز یافته باشد باید استفراغات بدهیم.بهترین استفراغات نمک و عسل یا آب گرم و نمک یا آب ترب ویا گلاب و نمک است.

-هر جا بخواهیم گوشت و عضله ایجاد کنیم زیتون می دهیم و هرجا بخواهیم خون ایجاد کنیم عسل. میوه هایی مثل موز، سیب،کشمش، انگور و شیره ی انگور نیز خون ایجاد می کنند.

-قاعده ی مهم درمانی:
 هرگاه با دو خلط ضد برخورد کردیم،بین گرم  و سرد اولویت با درمان سرد است.بین گرم و تر و سرد و تر،باز هم اولویت با درمان سرد وتر است. بین سرد وتر و سرد و خشک، اولویت با درمان سرد و خشک است و بین گرم و خشک و گرم و تر، درمان گرم و خشک مقدم است. اگر بخواهیم به فردی که دارای دو خلط مزاحم است دارو بدهیم،معجونی می دهیم که نشانه روی(هدف قرار دادن) آن برای خلط خشک تر،بیشتر باشد.

-سرماخوردگی:عرق نعنا و بادکش(=حجامت خشک) کتف.

-تب:سیاه دانه(برای اطفال یک الی سه قطره روغن سیاهدانه هر هشت ساعت).همچنین سیب ،کاسنی ،خوراک عرق بید وخوابیدن زیر سایه ی درخت بید مفید است.

توجه: روغن سیاهدانه مخصوصا در تب های مزمن و با منشا ناشناخته(FUO)کاربرد دارد.

-افسردگی:یک بیماری سرد ا ست .اگر مخاطب ما زن باشد؛ رازیانه، ترک سردی ها، استشمام عطر گل محمدی، مریم یا یاس قبل از خواب، مالیدن روغن کنجد روی ملاج،خرما روزی هفت عدد، انجیر هر شب هفت عدد، زیتون صبح هفت عدد و عرق بهار نارنج می تواند برای این فرد فرح بخش باشد.

 اگر فرد بیمار خیلی سرد باشد،حجامت گرم کتف (=بادکش) نیز تجویز می کنیم. طول درمان به تناسب طول حرکت از سردی به سمت گرمی است.در مردان، موارد فوق منهای رازیانه داده می شود.

-سنگ کلیه:دوسین(ترکیبی از سیاه دانه و عسل با نسبت حجمی یک به سه) هر هشت ساعت که تا 40 شبانه روز استمرار پیدا کند.

-آرتروز سرد زنان:درمان خوراکی اش ترک سردی،بلعیدن اسفند با آب،خوردن عسل یا زیره(یک قاشق مرباخوری با آب) هر شب،مالیدن روغن بادام تلخ + عرق نعنا یا گنه گنه روی موضع زانو به مدت 40 روز یا بیشتر، و بعد از 14 روز حجامت گرم زانو می باشد.

-آرتروز گرم:استعمال موضعی روغن بادام تلخ .اگر حجامت نیاز باشد،حجامت تر(=خونگیری) انجام می دهیم.

-تحکیم دندان و لثه:پنج واحد گلاب + دو واحد سرکه.پس از مسواک شباهنگاهی، لثه و دندان را به مدت ده دقیقه با این ترکیب ماساژ می دهیم.

-پوکی استخوان:خوراک انجیر (روزی هفت عدد)-انجیر پوکی استخوان(مخصوصاً پوکی استخوان ساق) را مرتفع می کند. فرنی پودر سنجد و آبگوشت استخوان نیز مفید است.

-سرفه:سرفه ی شب سرفه ا ی است که علت آن ریزش سینوسی است.در این مورد بخور نعناع یا بخور مرزنجوش یا قطره ی نازیل(که بیشتر دارای روغن سیاهدانه است) می دهیم که سینوس را تخلیه کند. روغن کنجد روی ملاج می مالیم( بهتر است روغن کنجد با اسانس نعناع استعمال شود تا ترشح سینوس را قطع کند).سپس خوراک عرق نعناع و عسل داده می شود.

سرفه با استمرار خودش سینه را خشک می کند واگر خلط وجود داشته باشد،چون مقدار آن کم است، دفع نمی شود.در این هنگام یک درمان خیلی ساده این است که هفت شب پیاز وعسل(یک ورق پیاز آغشته به عسل)بخورد . این ترکیب سینه را نرم و خلط را دفع می کند. یا سه عدد بادام پوست گرفته را در آب گرم بجوشانیم و به خورد شخص بدهیم.

-افرادی که بخواهند صدایشان خوب شود:جوشاندن بذر کتان تا به شکل ژله تبدیل شود،سپس به آن عسل اضافه کرده و درحال خواندن بنوشد. این ترکیب صدا را هم نرم و هم گرم و نیزحنجره را تربیت می کند.

-آفت دهان:یا گرم است که درمان آن با مزمزه ی رب انار و حجامت تحت الذقن(زیر چانه) میسر است و یا سرد که با مزمزه ی عسل و حجامت تحت الذقن برطرف می شود.

-شوره ی سر:یا گرم است و یا سرد. اگر در صفراوی ها باشد، خوراک سرکنگبین و در حمام استفاده از سرکه یا هر شوینده ی سرد نفوذ کننده و اگر سرد باشد روغن کنجد بمالد.

چند مزاجی

هرگاه یک مزاج غلبه داشته باشد و یا ترکیب مزاج واحد باشد، درمانش به ضد است. گاهی اوقات (مخصوصا درکسانی که بالای 25 سال باشند) افراد به علت سوء تغذیه (بد غذا خوردن) اخلاط ترکیبی دارند و این طور نیست که فقط بلغم یا صفرایشان بالا رفته باشند،بلکه مخلوطی از اخلاط افزایش می یابد. از این جهت تشخیص ودرمان این افراد سخت تر است.گاهی اوقات اخلاط گوناگون در اندام های مختلف غلبه می کند؛مثلاً درسر یک مزاج، در معده یک مزاج و در پا مزاجی دیگر غلبه کرده که همه ی این غلبه اخلاط با مزاج پوست آن ها متفاوت است .

 حتی گاهی شاهد تولد افرادی چندمزاجه هستیم.به این ترتیب که ممکن ا ست سر کسی در مزاج سرشتی اش گرم لکن تنش سرد باشد یا سرش گرم و تنش دو مزاج داشته باشد که در مجموع سه مزاجه می شود.امروزه این اتفاق به وفور می افتد. برای درمان این افراد باید دقت بیشتری شود. علت این که ما در بخش اولیه هشت نوع غذا را مطرح کردیم، این بود که در این طور مواقع گیر نیفتیم و نیز به خاطر  این که جایی که مزاج ترکیبی داریم،مجبور نباشیم جزء جزء درمان کنیم ودارو برای درمان اندام های مختلف در اختیارمان باشد. مثلاً معده سرد را با خوراکی،گرم اش می کنیم.اگر در عین حال که سر گرم است بخواهیم معده را گرم کنیم،گرمای سر افزایش می یابد.این جا با داروی اندایشی یا داروی جذبی مزاج سرد را تعدیل می کنیم.

 این هشت غذا شامل:
خوراکی،بویایی ، شنیداری ،دیداری،جذبی ،انس،جنسی و پنداری هستند و به این ترتیب هر کدام را به تناسب خودش می توانیم بدهیم و به یک برآیند اثر درمانی برسیم.
حال از غلبه اخلاط اندام های ترکیبی که معمولاً بیشتر در جامعه اتفاق می افتد شروع می کنیم:

بیشترین جمعیتی که الان در جامعه وجود دارد اختلاف گرما و سرمای کبد و معده است،یعنی معده شان سرد است ولی کبد گرمی دارند.از طریق غذای سرد  موجود در معده بخشی از حرارت کبد هم کاهش پیدا می کند اما جنس کبد گرم است (ظرف کبد گرم است، جنس خیلی دیر تغییر مزاج می دهد) و از طرفی چون مزاج معده سرد است (یعنی جنسش طوری است که باید همیشه رطوبت داشته باشد) و استعداد سرد شدن معده بیشتر است، این توازن این جا به هم می خورد. معده سردتر می شود در حالی که کبد در گرمای بالا باقی است. در این صورت بیمار میل به مصرف سردی دارد(دوست دارد ترشی ،ماست و هر سردی که فکرش را بکنید بخورد). ولی وقتی می خورد اذیت می شود، چون غذا باید در معده جایگزین شود.در این حالت معده اش بیش از اندازه سرد می شود و وقتی این غذا ها را می خورد آروغ می زند، ترش می کند. حتی ممکن است سردی در معده آنقدر افزایش پیدا کند که حالت تهوع به او دست دهد، نفخ کند و غذایش دیر هضم شود. در این جا می گویند که هدایت کننده، میل(به سردی) کبد است.چون جایگاه هضم اول در معده است و معده گرمای کافی ندارد،بنابراین غذا دیر هضم می شود و موجب نفخ می گردد. آروغ هم گاز سردی هاست. وقتی که مربایی را کامل پخته باشیم چون گرم است هیچ وقت گاز ندارد و می توانیم آن را نگه داری کنیم، ولی ترشی چون سرد است گاز تولید می کند. معده نیز همین طور است،هرگاه غذای گرمی داخلش بریزیم نفخ کمتری داریم و اگر غذای سردی بریزیم نفخ بیشتر.اگر با وجود غذای داغ داخل معده باز هم نفخ داشتیم، شدت سردی معده بیش از اندازه متعارف است وباید آن قدر غذای گرم بخوریم که از شدت مصرف غذای گرم، ظرف غذایمان که معده است هم گرم شود. مثل این که باید آنقدر آب گرم داخل ظرف بریزیم که از شدت گرمی آب،خود ظرف هم گرم شود. گرم کردن این ظرف را تغییر مزاج معده می گوییم.

 حال اگر غذای گرم خوردیم که معده را گرم کنیم،دوباره تعادل کبد به هم خورده و کبد گرم تر می شود و فوری واکنش نشان می دهد. حتی ممکن است اولین واکنش به شکل خارش در تن،خشک شدن دهان ویا عطش غالب بروز کند.این یک مشکل تقریباً عمومی است،چون بد خوراکی، بد خوری را موجب می شود (بدخوری شامل آب حین غذا خوردن، تند تند غذا خوردن، سردی و گرمی با هم خوردن،ناشتا آب خوردن و سردی ناشتا خوردن (مثل آب پرتقال) است).در این مواقع باید درمان های ترکیبی داد. به هر حال یک اصل در درمان این است که رأس بیماری ها در معده می باشد (المعده بیت کل داء). هر طبیب حاذقی اول سیستم گوارشی و معده را با دادن گرمی درمان می کند.البته باید به احتمال بیش از اندازه شدن گرمی هم توجه داشت. اگر احساس کردیم که بیمار از فرهنگی برخوردار است که آداب غذایی را رعایت می کند به او می گوییم که بنا را بر خوردن گرمی بگذارد و هرگاه گرمی اذیتش کرد مقدار کمی برای کنترل گرمی سردی بخورد،اما نه سردی های خیلی تند بلکه سردی های آرام. مثلاً چند قاشق ماست یا  یک قاشق مربا خوری آبلیمو، این ها سردی های آرام هستند که فوری حرارت کبد را پایین می آورند و معده را خیلی سرد نمی کنند.البته گرمی و خشکی هم به بیمار نمی دهیم بلکه توصیه به مصرف غذاهای گرم آرام(گرم و تر) می کنیم.

در این جا طب مزاجی اختلاف شدیدی با نظر گیاه درمانی رایج در جامعه دارد. بیمار از سردی شکایت می کند و بر اساس اطلاعاتی که گیاه درمان ها دارند می گویند سردی خیلی زیاد است و یک معجون خیلی گرم به بیمار می دهند. گیاه درمان ها می خواهند به سرعت بیمار را درمان کنند. معجون خیلی گرم خیلی زود(سه تا هفت روز) جواب می دهد ولی از روز هفتم به بعد بیمار دچار خارش تن، سردرد و تیر کشیدن سر می شود. گاهی اوقات گیاهان گرم،موجب می گردند کل بدن را کهیر آلوده کند.گیاه گرم ،معده را گرم می کند اما بعد از معده وارد کبد شده، تولید خون گرم می کند که موجب می شود بدن کهیر بزند.بنابراین اگر بخواهیم دارویی گرم برای معده بدهیم، باید گرم آرام (گرم و تر)تجویز کنیم نه گرم و خشک. فوری نباید برای معده سرد،زنجبیل یا فلفل داد. با این که می دانیم شدت سردی معده اش خیلی بالا است ولی شدت گرمی داروی ما هم خیلی بالاست. فقط در شرایطی می توانیم این کار را بکنیم که بیمارستان یا کلینیک تحت نظر طب مزاجی داشته باشیم. تا زمانی که بخواهیم به شکل مطبی بیمار را درمان کنیم باید داروی آرام بدهیم.همیشه از شدت سردی به سوی شدت گرمی یا از شدت گرمی به سوی شدت سردی رفتن-حتی اگر منظورمان درمان باشد- سودازا است و سودای آن اندام را می سازد. سودای کلی زمانی ایجاد می گردد که از یک محیط گرم حاد وارد محیط سرد حاد شویم( مثلاً از بخش سونای خیلی گرم به آب سرد ).عین همین عمل نیز در معده اتفاق می افتد.وقتی معده خیلی سرد باشد و ما با داروی خیلی گرم معده را گرم کنیم،این نوع گرم کردن سودای معدی می سازد.ما به هدفمان در درمان می رسیم ولی بعد از آن بیمار می گوید که سوزشی در معده ام احساس می کنم.سوزش یعنی گذر سودایی که خود ما در مسیر درمان تولید کردیم.گرمی های آرام مثل شربت عسل (عسل به تنهایی گرم تند است)، شربت انجیر، انگور، موز، آبگوشت (با گوشت گوسفند)، نخود آب، سوپ گندم و نخود).در نتیجه گرمی های آرام را به بیمار می دهیم و طول درمان را طولانی می کنیم(120-40 روز). اگر بخواهیم زودتر درمان صورت پذیرد،علاوه بر خوراکی گرم آرام روی پوست معده را نیز با روغن های گرم مالش می دهیم.

 اگر در تشخیص مزاج دچار مشکل هستیم یا بیمارچند مزاجه است زمان ویزیت اولیه را کوتاه می کنیم،یعنی در حقیقت دارویی که به او داده ایم یک داروی تشخیصی است. می خواهیم ببینیم در مقابل این دارو چه واکنشی نشان می دهد. می گوییم هفت تا 14 روز بعد باید بیمار را ببینیم. هرگاه فاصله ویزیت را کم کردیم می خواهیم به اعتماد بیشتری در تشخیص خود برسیم.هفت روز بعد اگر تشخیصمان درست بود به بیمار می گوییم که همین سیر را ادامه دهد و اگر نقص داشت ترمیمش می کنیم.در حد ضد هم می شود ترمیمش کرد. حتما این ویزیت ها در بین درمان باید وجود داشته باشد. ویزیت یعنی رؤیت و دیدار بیمار. رؤیت بیمار درمان است. باید به بیمار تفهیم کنیم که «هر بار که آمدی مطب،لازم نیست که چیزی برایت بنویسم،همین که تو را دیدم کافی است.»

در طبع های سرکنگبینی(مزاج ترکیبی)  معمولاً اندام فوقانی گرم و اندام تحتانی سرد است. سرشان گرم است،پر شور و پر صحبت اند. حتی دستشان هم ممکن است گرم باشد ولی پاهایشان سرد است -چه در تابستان چه در زمستان. وقتی داروهای ترکیبی به مزاج های سرکنگبینی می دهیم که بخواهیم هم معده و هم کبدشان را لحاظ کنیم.در این موارد باید سرکنگبین با گرمی غالب وسردی اول (عسل ß گرمی، نعناß گرمی، سرکه ß سرد اول و گرم آخر)داد. حال اگر احساس کردیم مخاطبمان باز هم ممکن است گرمی کبدش بیش از اندازه باشد داروی واسطش را تغییر می دهیم. مثلاً به جای نعنا کاسنی می ریزیم یا بین سرکه وعسل تعادل ایجاد می کنیم (مثلاً به ازای دو واحد عسل دو واحد سرکه می ریزیم).معمولش این است که سرکه را نباید افزایش داد،چون تندی سرکه خیلی زیاد است و روی اعصاب اثر منفی فوری می گذارد. پس اگر شدت گرمی در کبد خیلی بالا بود داروی واسط را عوض می کنیم،مثلاً به جای نعنا کاسنی می ریزیم.این روش تجویز،در دعوایی که بین معده و کبد وجود دارد عوارضی نخواهد داشت.اما اگر این دعوا ممتد شده باشد، یک سودای حاد در سر و یا یک بلغم حاد در سراسر بدن پدید می آورد. مثلاً فردی متولد جنوب و با طبع دموی کامل بوده است،بعداً تهرانی شده وآب وهوای تهران این آدم گرم را سوداوی کرده است. این فرد زیر ساخت و سرشتش دموی بوده ولی الان سوداوی شده است. همه چیز آن ضد ونقیض است. هرگاه دو مزاج گرم و خشک یا سرد و خشک داشتیم،الویت درمان با خلط خشک تر است. یعنی اگر با شکایت بلغم و سودا آمد اول درمان سودایش را شروع می کنیم.برای درمان سودا باید رطوبت هم بدهیم که ممکن است بیماری بلغمش افزایش پیدا کند.دراین جا به بیمار گوشزد می کنیم که فلان بیماری تان افزایش پیدا خواهد کرد ولی ما توجه داریم،بعداً درمانش می کنیم.در مورد غلبه همزمان دم و صفرا، باز از گرم تر و خشک تر(صفرا) شروع و سپس سراغ دم می رویم. در این بخش درمانمان عارضه ی کمتری دارد و یا اصلاً ندارد،چون به هر حال این افراد گرمی شان مشترک است و درمانشان هم ضد و نقیض نیست. با همان چیزی که صفرا را درمان می کنیم دم را هم می شود درمان کرد و هر سردی که می دهیم از حدّت و شدت صفرا کاسته می شود و به دم هم آسیبی نمی رساند. حال یا معجون های سردکننده یا رفتار درمانی برای او تجویز می کنیم. رفتار سرد کننده، که هم دم و هم صفرا را کنترل می کند حجامت است. دارویی که هم دم و هم صفرا را کنترل می کند سرکنگبین و یا هر دارو با ویژگی سرکنگبین است. رسم درمان گرم و خشکی و گرم و تری ها در نظر گیاه درمان ها، رسم تک درمانی است.مثلاً بیمار را به عرق شاتره می بندند. درست است که شدت گرمی فرد خیلی بالاست ولی اگر ما سردی به تنهایی بدهیم،از آن طرف معده سرد می شود و عارضه پیدا می کند. شکایت بیمار را درمان کردیم ولی عارضه به او داده ایم.این نکته ی ظریفی است. چون سردی شاتره و تمام سردی هایی که معمولاً دراختیار هستند (کاسنی و حتی ماست )سردی نفوذ کننده نیست، مجبوریم طول درمان را زیاد کنیم. مثلاً می گویند: "سه ماه شاتره بخور". وقتی مصرف دارویی ممتد شد،بدن به اثر آن مقاوم می شود . اگر سردی نفوذ کننده، مثل سرکنگبین دوست ندارد به جای آن آب انار می دهیم.بعد از آب انار، آب زرشک تازه مفید است.البته این سردی ها را هم با گرمی مثل نمک تعدیل می کنیم(می توانیم به جای نمک، شکر و یا هر شیرینی دیگر بریزیم ولی نمک بهتر است).با این کار از سردی بیش از اندازه که عارضه می دهد جلوگیری می کنیم.

حال اگر ترکیبمان سه خلط شد(هم دم و هم صفرا و هم بلغم)،معمولاً جاهایی که بلغم جا خوش می کند معده،مفاصل وسینوس ها نیز هستند.سینوزیت یعنی تغییر مزاج سربه سردی.

فرد دموی و صفراوی هم می  تواند سینوزیت بگیرد.سینوزیت به قدری می تواند منتشر شود که سراسر سر،حتی مغز را هم درگیر کند.در این مواقع فرد فوق العاده باهوش صفراوی می تواند فراموشی مقطعی پیدا کند و این می شود وجود بلغم در سر.در این جا موظفیم درمان موضعی بدهیم. باید سینوس را تخلیه کرد. قطره نازیلی(حاوی روغن سیاه دانه) که وجود دارد داروی بسیار خوبی برای تخلیه سینوس هاست. (از این قطره برای لاغر کردن تومورهای مغز نیز استفاده می شود).برای درمان سینوزیت، شب اول یک قطره در یک سمت بینی، شب دوم یک قطره در سمت دیگر بینی، شب سوم دو قطره،شب چهارم دو قطره، پنجم سه قطره،ششم سه قطره و یک هفته درمان را تعطیل و دوباره تکرار می کنیم.(برای درمان های دیگر مثلاً سردرد سوداوی ها، یک قطره ممتد می دهیم).پولیپ بینی نیز یک بیماری سرد و درمانش مثل سینوزیت است.

هرگاه بلغم وسودا ترکیب و لزج شد،چهره خشک است و لک و پیس (ویتیلیگو) دو رنگ پدید می آید.این لک ها،هم سفیدی و هم سیاهی دارد. ویتیلیگوی دو رنگ هم تبلور سودا است و هم بلغم. لکن هر دو درحدی لزج شده که رسوب کرده است.وقتی که لزج نشده باشد تیرگی روی چهره دانه دانه است و لایه نازکی تشکیل می دهد. در این جا اگر بخواهیم ویتیلیگوی فرد را درمان کنیم ابتدا ویتیلیگوی سیاه را درمان می کنیم نه سفید و این را به بیمار گوشزد می کنیم که در سیر بیماری ممکن است سفیدی هایش بیشتر شود.بعد از درمان سیاهی ها، سفیدی را درمان می کنیم. در بعضی کتب ویتیلیگوی سفید را برص و ویتیلیگوی سیاه را بهق می گویند.

هر گاه سه خلط ضد(صفرا و دم و بلغم) پدید آمد، اول صفرا و دم(گرم) را درمان می کنیم، سپس بلغم. تا زمانی که صفرا و دم را درمان می کنیم بلغم رو به افزایش است و این را به فرد گوشزد می کنیم. سیر درمان بلغم طولانی تر است.فردی که دارای این سه خلط مزاحم است و خارش تن داشته باشد،ابتدا خارش تن او را درمان می کنیم و سپس به درمان بلغمش می پردازیم.مثلا اگر علاوه بر خارش تن دارای درد پا نیز باشد، با درمان خارش تن، درد پایش افزایش می یابد. حالا اگر بخواهیم درمان به طور همزمان رخ دهد داروی موضعی برای پایش تجویز می کنیم. سرکنگبین می دهیم که خارش تنش را درمان کنیم.چون سرکه درآن وجود دارد، سردی آن باعث افزایش درد پا می شود. اگر بخواهیم این اتفاق نیفتد و درمان متعارف صورت بگیرد،به او می گوییم سرکنگبین بخورد و روغن بادام تلخ روی پایش نیز بمالد. عقیلی خراسانی در کتاب خلاصه الحکمه می گوید هر گاه درمان ضد این شکلی شد یک داروی ضد می توانیم بدهیم(سرکنگبین با اسفند).سرکنگبین چند خلط(مثلاً سودا و دم و صفرا) را حل ولی بلغم را زیاد می کند. از طرف دیگر اسفندی که می دهیم هم ضد بلغم و هم ضد سودا است.اسفند بیشتر تمایل به درمان اندام تحتانی دارد. (جایگزین اسفند می تواند زیره باشد ولی کارایی اش از اسفند کمتر است). نحوه مصرف آن 40 روز و بعد از آن هفت روز ترک است و سپس همین دوره را تکرار می کنیم.

نوعی از سرکنگبین برای افراد مسن ترکیبی است عبارت از چهار واحد روغن زیتون+ دو واحد عسل+ یک واحد سرکه که هر شب سه قاشق غذا خوری مصرف می گردد.

مثال دیگر، اختلاط دراندام ها وعضلات است. یک سری شکایت ها در افرادمسن است که یکی از آن ها درد منتشر است.فرد می گوید :"گاهی پایم درد می کند و بعد خوب می شود سپس دستم درد می گیرد بعد از این که خوب شد دوباره سرم درد می گیرد ویک نوع چرخش درد در سراسر بدن دارم."این چرخش درد همان جریان بلغم در سراسر بدن است. این جابجایی همراه خود درد می آورد. اما بعضی جاها رسوب و سپس نفوذ می کند و می ماند. این اتفاق معمولاً در مفاصل (پا، دست و ستون فقرات) رخ می دهد.هرجایی که بلغم نفوذ و تبلور پیدا کرد،آرتروز ایجاد می شود. قبل از آرتروز،رماتیسم است.رماتیسم را نوعی خلط سودا می پنداریم که از طریق بلغم خشک شده پدید آمده است که هرگاه در مفاصل رسوب کرد آرتریت روماتوئید روی می دهد.مفصل در ابتدای بیماری نرم است، ولی باپیشرفت بیماری دفرمه می شود و شکل آن تغییر می کند. این دفرمیتی را تغییر شکل بلغم به سودا می گوییم.ممکن است کسی آرتریت روماتوئید داشته باشد لیکن درشکل مفاصلش هنوز تغییر اساسی رخ نداده یا این که علاوه بر تشخیص وجود بیماری،دفورمیتی مفصل هم ظاهر باشد. این اختلاف وجود علایم را مراتب شکل گیری سودا(سودای تر، سودای خشک و سودای خشک تر) می گوییم. به هر حال جنس همه اینها سوداست.درمان آرتریت روماتوئید، سرکنگبین خوراکی، روغن بنفشه و سیاه دانه ی موضعی است.

پس اوج تبلور سودا در مفاصل، آرتریت روماتوئید است. یک درجه پایین تر از آن روماتیسم و پایین از روماتیسم، درد منتشر سراسر بدن می باشد.این درد منتشر ترکیبی از بلغم و سوداست،اما ممکن است حتی برای یک فرد دموی نیز اتفاق بیافتد. به هر حال روماتیسم ناشی از رسوب خلط غلیظ در مفاصل است. درمان این فرد چهار واحد روغن زیتون+ دو واحد عسل+ یک واحد سرکه می باشد. وقتی این دارو را به فرد می دهیم ممکن است به خاطر وجود زیر ساخت دموی، گرمی را که به او دادیم بیش از اندازه شده،ازیک سوزش یا خارش اذیت کننده شکایت کند و بگوید:"دارم خوب می شوم، درد روماتیسم را دیگر ندارم ولی خارش وسوزش اندام دارم". می گوییم به علت گرمی موجود در سرکنگبین،صفرا زیاد و موجب خارش شده است که باید او را حجامت کنیم،البته نباید حجامت را در اول درمان گذاشت.فقط زمانی حجامتش می کنیم که گرمی بدن در زمان درمان از حد تعادل خارج شود(حجامت عام و حجامت روی زانو).

وقتی که سودا در عروق افزایش پیدا کرد، عروق ریز را درگیر می کند-از جمله عروقی که چشم را تغذیه می کنند.در نتیجه جریان خونی که باید در این عروق وجود داشته باشد کند می گردد. وقتی جریان خون کند شد، تبدیل غذای چشمی( که در طب سنتی گفته می شود تبدیل به خون شبه اشکی می شود)صورت نمی گیرد و پیر چشمی (کاهش بینایی) اتفاق می افتد. این پیرچشمی می تواند به خاطر این که در فرد، سودا زودتر تشکیل شده است قبل از پیری هم اتفاق بیافتد.وقتی سرکنگبین داده،  حجامت ماستوئید انجام دهیم پیرچشمی درمان می شود. غده های ترشح کننده اشک هم باید میزان جذب و دفعشان مساوی باشد،چون کشش وجود دارد و دهش وجود ندارد. چرخش مواد در چشم به خاطر وجود سودا کامل نیست،بنابراین انباشت خلط رخ می دهد.این انباشت خلط بلور می شود.درمان آن سرکنگبین، ماساژ،حجامت ماستوئید،حجامت اطراف چشم و استنشاق دودهای تحریک کننده مثل دود کندر است.تندی این دود سودای موجود در مسیر را ذوب می کند که به صورت اشک دفع می شود وبینایی افزایش پیدا می کند.رازیانه یاعسل یا آبلیمو نیز برای افزایش بینایی چشم خوب است.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 591

Trending Articles