Quantcast
Channel: طب ایرانی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 591

درمان های سنتی درمیان مردم سیستان

$
0
0
بیماری و رویکرد درمان آن در سیستان از مفهوم ویژه ای برخوردار است؛ چه آنکه همواره در پزشکی سنتی سیستان به باد بیماریبیش از خود بیماری توجه می شود و عموم را چنین عقیده می باشد که در صورت عدم انجام مراقبت های ویژه درمانی، پس از پایان یافتن دوران بیماری، باد آن در وجود فرد بافی مانده و پیامدهای خاص خود را به همراه خواهد آورد.پاتوژنیسیته باد در این شکل نمادین خود متوجه طیف وسیعی از بیماری ها از قبیل موارد زیر می گردد:
سیاه سرفه (باد سیاه سرفه)
۲٫ خروسک (باد ناق)
۳٫ دیفتری (باد خناق)
۴٫ سرخک (باد سورک)
۵٫ سیفیلیس (باد آزاره)
۶٫ رتیل زدگی (باد کپو)
۷٫ اختلال اعصاب (باد سر)
۸٫ صرع (باد زمین)
۹٫ دردهای عضلانی و اسکلتی (باد بدن)
۱۰٫ بواسیر (باد بواسیر)

بر اساس آخرین طبقه بندی بین المللی آماری بیماری ها (ICD-10) که توسط سازمان جهانی بهداشت (WHO) ارائه شده است، بیماری های مورد اشاره در فوق را می توان در شش دسته کلی بیماری های عفونی و انگلی، بیماری سیستم تنفسی، بیماری های سیستم عصبی، بیماری های سیستم عضلانی – اسکلتی و بافت همبند، بیماری های سیستم گردش خون و عوامل خارجی مرگ و میر و امراض جای داد (۵). درمان این بیماری ها در پزشکی سنتی سیستان صورت های مختلفی به خود می گیرد. به عنوان مثال برای درمان «باد زمین»، در قسمت لبه یک سطح مرتفع، نقبی حفر می شد که یک راه آن متوجه دیوار قائم این سطح برجسته و راه دیگر آن در کف فوقانی این سطح قرار داشت؛ آنگاه فرد مصروع را سه بار و گاه تا هفت بار از زیر این نقب عبور می دادند. برای درمان «باد سیاه سرفه»، یکی از اقوام بیمار در مسیر راهی مال رو می نشست تا سوارکار رهگذری که اسب کبود می داشت از آنجا می گذشت؛ پس با صدای بلند از این سوارکار پرسیده می شد “آهای سیاه سوار، برای درمان سرفه چه چیز خوب است؟” و سوارکار نام غذا یا دارویی را می گفت و می گذشت و همان خوراکی یا دارو به فرد بیمار داده می شد. «باد ناق» و «باد خناق» را نیز با تجویز محلول غلیظی از فلفل سیاه مداوا می نمودند. این محلول غلیظ که در گویش سیستانی از آن با عنوان «دؤری (دارو)» یاد می شود، در درمان بسیاری دیگر از بیماری های عفونی و التهابی نیز بهره برده می شود (۳). هم از این روست که پزشکی سنتی سیستان را می توان شاخه ای از طب کل نگر (Holistic Medicine) قلمداد نمود؛ چه آنکه بیش از هر چیز، توجه خود را معطوف به تمامیت بیمار و شرایط جسمی، روانشناختی و اجتماعی وی می دارد (۶).
نگاه ویژه به باد در طب سنتی سیستان را می توان بازنموده عواملی چند دانست؛ از آن جمله می توان به شرایط جوی و بادخیز طبیعت سیستان اشاره داشت. بر طبق نظریه زبانشناختی ساپیر – وورف، بینش و دیدگاه انسان در محیط پیرامون خویش به واسطه زبان شرطی می شود. در این خصوص می توان به بازتاب محیط طبیعی زیست جامعه بر روی زبان و ساختار واژگان آن اشاره نمود؛ به عنوان نمونه در شرایطی که زبان انگلیسی تنها از دو واژه برای بیان «برف» بهره می برد، زبان اسکیمویی چندین واژه برای این منظور به کار می گیرد (۷). وضعیت مشابهی را می توان در خصوص الگوی بیان «باد» در گویش سیستانی سراغ گرفت؛ واژگان سیستانی زیر، به اقسام باد و موعد ویژه هر کدام از آنها از نگاه سیستانیان اشاره می دارد (۳):
۱٫ باد ۱۲۰ روزه: بادهای موسمی، از خرداد ماه تا شهریور ماه.
۲٫ باد سور: در اردیبهشت و به موسم درو.
۳٫ باد پنجکه (یا پنجکه کئخاگو): پنج روز پیش از نوروز.
۴٫ باد پلپلاسی: در هفته سوم دی ماه.
۵٫ باد لوار (یا چلّه، یا تموز): حالتی از بادهای موسمی ۱۲۰ روزه به گونه ای نسیم وار و سوزاننده.
۶٫ باد گؤکش: در ابتدای دی ماه و سخت سرد و سوزناک.
۷٫ باد پورزالک: از نهم تا یازدهم دی ماه.
۸٫ باد هفتم چله کوچک: در هفدهم بهمن ماه.
۹٫ باد شش لنگ: پس از نوروز.
۱۰٫ باد سیکّ: در روزهای نخستین بهار و پس از روئیدن گیاه محلی «سیکّ»
۱۱٫ باد پیکّ: همزمان با جوانه زدن گیاهان درختی.
۱۲٫ باد پخل نازوک: نسیم تند به وقت بهار و قادر به حمل پر کاه.

با در نظر گرفتن خصایل بارز باد از قبیل «انتقال و تحرک شدید»، می توان توجه ویژه به این پدیده را در طب سنتی سیستان مولود تصور نمادینی دانست که از خصایل باد می رود. به عنوان مثال، بیماری صرع می تواند القاء کننده مفهوم «تحرک شدید» باشد. همچنین بیماری سفلیس با خصیصه تنوع مناطق درگیر بدن را می توان بازنمایاننده مفهوم «انتقال» دانست. وجه نمادین باد را می توان با «هوا و دم» نیز در ارتباط دانست، هم از این روست که رویکرد مشابهی را می توان در خصوص بیماری های تنفسی دیفتری، سیاه سرفه، سرخک و خروسک اتخاذ نمود.
بررسی تطبیقی طب سنتی سیستان بیش از هر چیز ما را به طب سنتی بلوچستان و اهمیت بادها به عنوان ارواحی که از نیروی فوق بشری برخورداند، متوجه می سازد (۸). گمان می رود پاره ای از اعتقادات به این ارواح خبیثه، همراه و همپا با مهاجرت سیاهان در دوران برده داری از آفریقا به بلوچستان آمده و با باورهای مردمان بومی آمیزش یافته است (۹). زندگی سخت و یکنواخت ساحل نشینان جنوب ایران، شرایط مساعدی را برای بروز پریشانی های خیال و ناهنجاری های روانی فراهم می کرده است (۱۰). گفتنی است در اندیشه غالب اقوام گذشته، بیماری تجسم پدیده ای فوق طبیعی تصور می شد و پیشینیان ریشه رنج و درد و بیماری را در ارواح شریری می جستند که به وجود آدمی راه یافته و حیات وی را تهدید می کنند. لازم به ذکر است این تصور از باد، ریشه در اعتقادات ایرانیان باستان نیز می دارد؛ در متون اوستایی و فارسی میانه زرتشتی به اتفاق، انگره مینو (مینوی بد) را عامل پیدایش بیماری دانسته اند (۱۱). علاوه بر این از استویهاد (باد بد) با عنوان مسئول مرگ و پیری و به خصوص بندی که انسان در سراسر زندگی بر گردن دارد، یاد شده است (۱۲).
اهمیت بنیادین باد در فرهنگ ملل، ریشه در باور دیرینه ای دارد که آن را در کنار «آب، خاک و آتش» و در ردیف «عناصر اربعه» قرار می دهد؛ ردّ پای این تصور را با اندکی اختلاف می توان از بابل، یونان و مصر باستان گرفته تا هندوستان و ژاپن باستان نیز رهگیری نمود (۱۳). باد، جایگاهی ویژه در اسطوره های فرهنگهای گوناگون داشته و به عنوان عنصری ناپیدا، برخوردار از ذاتی پنهان و قدرتی شگفت انگیز و در غالب موارد خشونت بار، تصور می شده است (۱۲).
باد همچنین در طب سنتی چین از نقش و مفهوم ویژه ای برخوردار است؛ چه آنکه عامل بسیاری از بیماری ها پنداشته شده و پس از نفوذ به بدن به واسطه حالت پویا و متغیر خود، تظاهرات بیمارگونه متعددی را به همراه خواهد داشت (۱۴). نامگذاری نقاط مختلفی از بدن در طب سوزنی چین (acupuncture) بر اساس واژه چینی تسخیر باد (feng) صورت پذیرفته است (۱۵)؛ در این خصوص می توان به نقاط فنگ چی (GB-20)، فنگ فو (GV-16)، فنگ من (BL-12) و فنگ شی (GB-31) اشاره داشت (۱۶). توجه به طب سوزنی چین در اینجا هنگامی از حیث اهمیت دو چندان برخوردار می گردد که به نمونه های مشابهی از طب سوزنی در پزشکی سنتی سیستان نیز اشاره داشته باشیم. سیستانیان برای درمان دردهای مچ دست، زانو و ناحیه گیجگاه، متوسل به روش سوزن زنی می شوند (۱۷). تشابه درمان های بومی سیستان با طب سنتی چین، تنها به این اینجا ختم نشده و مورد دیگری را نیز آشکار می سازد؛ شنگرف (سولفور جیوه) ماده ای می باشد که به منظور مداوای اعضای آسیب دیده بدن (من جمله در طی خوره و جذام) مشترکاً در طب سنتی سیستان و چین به کار برده می شود؛ از این ماده در چین با عنوان «سینابر» یاد می شود (۱۷، ۱۸).
وضعیت مشابهی را در خصوص طب سنتی ایران زمین می توان سراغ گرفت. مفهوم مزاج که وامدار اندیشه اطبای یونان باستان می باشد در طب سنتی ایران رخنه نموده و تحت تأثیر تفکرات ابوعلی سینا، به پایه و اساس رویکردهای درمانی طب سنتی ایران مبدل می گردد (۱۹). در تعریف «مزاج» چنین آمده است: “کیفیتی است که از واکنش متقابل اجزای ریز مواد متضاد (منظور عناصر اربعه می باشد) بوجود می آید. در این واکنش متقابل، بخش زیادی از یک یا چند ماده بر هم تأثیر می کنند و از این آمیزش، کیفیت مشابهی حاصل می شود که آنرا مزاج نامیده اند” (۲۰).
در طب سنتی سیستان نیز اعتقاد بر این است که برخی بدن ها خود به خود بادخیز بوده و در بدن فرد مستعد نهفته اند (۳). این عقیده به نوعی یادآور مفهوم مزاج در طب سنتی ایران بوده و نوع «گرم و تر» آن را که منتسب به باد (یا هوا) می باشد، بر می نمایاند. اندام سخت، موی سیاه، متراکم و آلوده و رنگ سرخ پوست بیانگر مزاج گرم و گوشت نرم اندام ها و موی راست و ناشکسته، از مشخصات مزاج تر می باشد (۲۱).
بر اساس طب سنتی سیستان، مصرف گوشت بزغاله، بز و گاو، باد زا بوده و به واسطه بروز و تجلی بادهای نفهته بدن، موجبات پیدایش بیماری را فراهم می آورد (بایستی خاطرنشان ساخت که مفهوم باد در این اینجا، متفاوت از مفهوم «نفخ معده» در پزشکی مدرن می باشد)؛ مصرف گیاهانی از قبیل سیر نیز زائل کننده باد دانسته می شود (۳).
با طرح مفهوم نمادین از پاتوژنیسیته باد در فرهنگ سیستانی و بررسی ریشه تاریخی آن که در واقع به دوران کهن باز می گردد و همچنین بررسی بافت ویژه طبیعت پیرامون سیستانیان، به شکل ویژه ای از طب کل نگر می رسیم که اگرچه در سراشیبی زوال گام نهاده است، با این حال همچنان بقایای آن در فرهنگ حاضر مردم سیستان قابل مشاهده می باشد.

بخشهایی از طبابت عامیانه سیستان را هم میتوانید در ادامه مطلب ببینید


Viewing all articles
Browse latest Browse all 591

Trending Articles